دکتر سریع القلم و اندیشه ای ملی
پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۵۸ ب.ظ
یکی از بزرگترین مشکلات ایران این است که در کشور ما " تعلق به سرزمین" بسیار ضعیف است. یعنی ایران هنوز یک "کشور- ملت" نیست.
در کشورهای پیشرفته دنیا، افراد تفکر خود را دارند، بعد در یک مدار بزرگتربه یک گروه تعلق دارند و درمدار بزرگتر ازآن احساس تعلق به سرزمین دارند.
شما اگر تاریخ غرب را بخوانید مقدم تر از دولت بخش خصوصی بوده و مقدم تر از بخش خصوصی اصل دیگری بوده است وآن ثروت و قدرت سرزمین بوده که خیلی اهمیت داشته است.
آلمان و ژاپن در تابستان 1945 براثر جنگ جهانی دوم یک کشور مخروبه بودند، اما به جزکسانی که آمریکایی ها بالاجبار از آلمان برداشتند و بردند، سندی دال برمهاجرت آنها موجود نیست. این خیلی مهم است. بعد دیدیم که درعرض 30-20 سال کشور خودرا اصلاح کردند و دومین و سومین قدرت اقتصادی جهانی شدند!
این که یک شهروند در جامعه ما به راحتی ازماشین آشغال بیرون می اندازد وتعریف از تمیزی خیابانهای اروپا می کند، یک معنی تربیتی دارد، یک معنای عمیق دیگری هم دارد که به این سرزمین تعلق خاطرندارد.
ما یک ناسیونالیسم احساسی داریم و یک ناسیونالیسم عقلایی. در ناسیونالیسم احساسی قوی هستیم، یعنی اینکه من غذا و موسیقی ایرانی دوست دارم، خانواده ام و زبان فارسی را دوست دارم، به فرهنگ دیرینه ام می بالم و... ولی یک قدم که بالاتر بیایم و ببینم حالا که من در این سرزمین به دنیا آمده ام، من چه مسئولیتی دارم؟ اینجا کم میارم! اینجا سکوت می کنم! این یعنی فقدان ناسیونالیسم عقلایی. بخاطرهمین است که من و شما وقتی از یک اتاق می خواهیم بیرون برویم، چون همدیگر را می شناسیم، به هم احترام می گذاریم وکلی باهم تعارف می کنیم، ولی وقتی که در خیابان رانندگی می کنیم یک سانتیمتراجازه نمی دهیم کسی ازما جلوبزند! چون هیچ احساس تعلقی به همدیگر نداریم.
چرا هنر شنیدن یک ایرانی ضعیف است؟
چرامن اصراردارم که حرف خودم درست است؟
چون من ایرانی درحلقه اول فردی و نهایتا" درحلقه دوم گروهی گیرکرده ام. آن حلقه مهم تر و سوم ملی که همه این ها را به هم ربط می دهد، وجود ندارد.
کسی به من آموزش نداده که سرنوشت حلقه اول و حلقه دوم به حلقه سوم ربط دارد.
*** تا وقتی ناسیونالیسم عقلایی نداشته باشیم و به این سرزمین فکر نکنیم، هیچ تحولی در ما و سرزمینمان صورت نخواهدگرفت ***
"دکترسریع القلم"
در کشورهای پیشرفته دنیا، افراد تفکر خود را دارند، بعد در یک مدار بزرگتربه یک گروه تعلق دارند و درمدار بزرگتر ازآن احساس تعلق به سرزمین دارند.
شما اگر تاریخ غرب را بخوانید مقدم تر از دولت بخش خصوصی بوده و مقدم تر از بخش خصوصی اصل دیگری بوده است وآن ثروت و قدرت سرزمین بوده که خیلی اهمیت داشته است.
آلمان و ژاپن در تابستان 1945 براثر جنگ جهانی دوم یک کشور مخروبه بودند، اما به جزکسانی که آمریکایی ها بالاجبار از آلمان برداشتند و بردند، سندی دال برمهاجرت آنها موجود نیست. این خیلی مهم است. بعد دیدیم که درعرض 30-20 سال کشور خودرا اصلاح کردند و دومین و سومین قدرت اقتصادی جهانی شدند!
این که یک شهروند در جامعه ما به راحتی ازماشین آشغال بیرون می اندازد وتعریف از تمیزی خیابانهای اروپا می کند، یک معنی تربیتی دارد، یک معنای عمیق دیگری هم دارد که به این سرزمین تعلق خاطرندارد.
ما یک ناسیونالیسم احساسی داریم و یک ناسیونالیسم عقلایی. در ناسیونالیسم احساسی قوی هستیم، یعنی اینکه من غذا و موسیقی ایرانی دوست دارم، خانواده ام و زبان فارسی را دوست دارم، به فرهنگ دیرینه ام می بالم و... ولی یک قدم که بالاتر بیایم و ببینم حالا که من در این سرزمین به دنیا آمده ام، من چه مسئولیتی دارم؟ اینجا کم میارم! اینجا سکوت می کنم! این یعنی فقدان ناسیونالیسم عقلایی. بخاطرهمین است که من و شما وقتی از یک اتاق می خواهیم بیرون برویم، چون همدیگر را می شناسیم، به هم احترام می گذاریم وکلی باهم تعارف می کنیم، ولی وقتی که در خیابان رانندگی می کنیم یک سانتیمتراجازه نمی دهیم کسی ازما جلوبزند! چون هیچ احساس تعلقی به همدیگر نداریم.
چرا هنر شنیدن یک ایرانی ضعیف است؟
چرامن اصراردارم که حرف خودم درست است؟
چون من ایرانی درحلقه اول فردی و نهایتا" درحلقه دوم گروهی گیرکرده ام. آن حلقه مهم تر و سوم ملی که همه این ها را به هم ربط می دهد، وجود ندارد.
کسی به من آموزش نداده که سرنوشت حلقه اول و حلقه دوم به حلقه سوم ربط دارد.
*** تا وقتی ناسیونالیسم عقلایی نداشته باشیم و به این سرزمین فکر نکنیم، هیچ تحولی در ما و سرزمینمان صورت نخواهدگرفت ***
"دکترسریع القلم"
- پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۵۸ ب.ظ
از مطالب ارزنده ای که در داخل سایت با ما به اشتراک میگذارید بی نهایت ممنونم.
<a href="https://sandwich-panelmammut.com/ceiling-panel-sandwich/">پانل سقفی</a>