- ۰ نظر
- ۰۳ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۲۷
مقاله ای از بیژن روحانی
اشکانیان که زمانی یکی از قدرتهای بزرگ سیاسی و اقتصادی زمان خود بودند و رقیبی جدی برابر امپراتوری رم به حساب میآمدند، از میانرودان تا مناطق شرقی ایران را در اختیار داشتند و بین دو قدرت بزرگ، سلسله «هان» در چین و امپراتوری رم، قرار گرفته بودند.
اما بسیاری از مراکز اصلی قدرت و پایتختهای اشکانی امروز در خارج از مرزهای کنونی ایران واقع شده است. نسا و تیسفون از مهمترین مراکز اشکانی بودهاند که اینک یکی در ترکمنستان و دیگری در عراق قرار دارد.
محوطه باستانی نسا در جمهوری ترکمنستان امروزی، یکی از مهمترین شهرهای اشکانی است و بسیاری بر این عقیده هستند که این شهر در حقیقت یکی از نخستین پایتختهای آنها پیش از انتقال به تیسفون بوده است.
محوطه باستانی نسا از سال ۲۰۰۷ میلادی به عنوان یکی از آثار مهم تمدن بشری در فهرست میراث جهانی سازمان یونسکو ثبت شده است.
تصویر هوایی نسا
موقعیت جغرافیایی شهر نسا آن را بر سر چهار راه مهم بازرگانی قرار داده بود. امپراتوری اشکانی از این شهر به عنوان مانعی در برابر پیشروی رمیها استفاده
میکرد اما در همان حال شهر نقطه تبادل و ارتباط بسیار مهمی بین شرق و غرب و شمال و جنوب بوده است. نسا یکی از مکانهایی است که تلاقی و در همآمیختگی هنر و فرهنگ سنتی منطقه با هنر و فرهنگی یونانی و رمی در آن به خوبی دیده میشود.
بخشی از یک پیکره که احتمالا مهرداد یکم بوده است
امپراتوری اشکانی در فاصله سده سوم پیش از میلاد تا سده سوم میلادی از قدرتمندترین امپراتوریهای زمان خود و رقیبی مهم برابر امپراتوری رم بوده است. یافتههای باستانشناسی در نسا به خوبی قدرت سیاسی و اقتصادی این شهر را به عنوان یکی از مهمترین آثار به جای مانده از اشکانیان نشان میدهد. محوطه باستانی نسا هم اکنون شامل دو بخش جدا از یکدیگر است: شهر نسای جدید و قدیم. تحقیقات نشان داده است که شهر جدید نسا، یکی از مهمترین شهرهای منطقه در زمان خویش بوده که شکوفایی آن حداقل به دوران اشکانی رسیده و تا سدههای میانی نیز حیات آن ادامه داشته است.
نقشه توپوگرافی شهر قدیم نسا
اما شهرقدیم نسا در داخل حصارها و برج و بارویش مجموعهای از ساختمانهایی با کاربری عمومی و تشریفاتی را داشته و یک مرکز مهم آیینی و حکومتی برای پادشاهان اشکانی بوده است. در حقیقت شهر جدید محل زندگی اکثر مردم نسا و شهر قدیم محل ارگ سلطنتی و ساختمانهای دیوانی و آیینی بوده است.
شهر قدیم یا ارگ پادشاهی با چهارده هکتار وسعت روی تپهای طبیعی قرار دارد و با چهل برج احاطه شده است. ساختمانهای متعدد با کاربریهای متفاوتی در این قسمت از شهر باستانی وجود دارد.
یکی از این ساختمانها که دارای حیاط بزرگی است، اتاقهای متعددی دارد که هرکدام از آنها کاربرد ویژه خود را داشته است: خزانه سلطنتی، سردابه شراب و ساختمانی جانبی.
بازسازی فرضی شهر قدیم نسا
در این بخش آثار هنری بسیار ارزشمندی به دست آمدند که اکنون از شهرت جهانی برخوردارند. مجسمه مرمری رودوگون (Rodogoune ) شاهزاده اشکانی، مجسمه مرمری الهه شهر نسا، ریتونهایی از عاج فیل با کندهکاریهای هنری، بخشهایی از یک تخت پادشاهی و تکه سفالهای فراوانی همراه با نوشته.
این سفالهای نوشته دار که به عنوان سند و مدرک به کار میرفته، اطلاعات مهمی را در مورد امور اقتصادی و مالی این شهر در اختیار باستان شناسان قرار داده است. همچنین نام باستانی و اصلی این شهر از طریق همین نوشتهها مشخص شده است. نام شهری که امروزه نسا خوانده میشود در حقیقت «میتراداد کرت» یا «مهرداد کرد» بوده که اشارهای است به بنیان گذاری این شهر توسط مهرداد یکم اشکانی.
ریتونی از جنس عاج، به دست آمده از نسا
ریتونها یا ظروف ویژه انتقال شراب که از نسا به دست آمدهاند در نوع خود بسیار کمیاب و استثنایی هستند. این مجموعه از ریتونها از داخل یکی از اتاقهای این ساختمان و در حالی که در کنار هم قرار گرفته بودند پیدا شدند.
استفاده از عاج، نوع ساخت و حکاکی های فوقالعاده ظریف روی آنها، ریتون های شهر نسا را به یکی از مهمترین نمونههای این نوع ظروف آیینی از دوران اشکانی تبدیل کرده است. روی این ریتونها دو گونه نقش برجسته و حکاکی وجود دارد. بخشی از آنها با اشکال گیاهی تزیین شدهاند.
اما در بخش انتهایی آنها اغلب یک جاندار افسانهای قرار دارد که ترکیبی است از عناصر هنری ایرانی و یونانی. در حاشیه برخی از این ریتونها نیز تصاویر دوازده ایزد المپ، از اساطیر یونانی وجود دارد و روی یکی دیگر از آنها نام الهه «هستیا»، ایزبانوی یونانی اجاق خانه و کانون خانواده به چشم میخورد.
ترکیب این عناصر آیینی یونانی با عناصر هنری و آیینی ایرانی و آسیای میانه بسیار جالب توجه و قابل مطالعه است.
مجسمه مرمری آفرودیت، به دست آمده از نسا، موزه ملی ترکمنستان
ساختمان دیگری در بخش قدیم یا ارگ پادشاهی شهر نسا هست که احتمال داده میشود کاخ سلطنتی پادشاهان اشکانی بوده باشد. ساختمان دارای دو حیاط تزیین شده و تعداد زادی اتاق و تالار است.
از ساختمانهای قابل توجه دیگر در شهر قدیم، ساختمانی است با حیاط دایرهای شکل به قطر ۱۷ متر که دور تا دور آن رواقی ستوندار قرار دارد و اطراف آن با تندیسهای سفالی تزیین شده بوده است. ساختمان مشخصا کاربرد آیینی داشته است اما هنوز مشخص نیست که معبد یا آرامگاه سلطنتی بوده باشد.
در اندرونی ترین بخش این مجموعه، تالار بزرگ ستون داری قرار دارد که هنوز کاربرد دقیق آن مشخص نشده اما حدس زده میشود کاربردی تشریفاتی داشته است.
شهر جدید نسا که با شهر قدیم حدود یک و نیم کیلومتر فاصله دارد و با دیوارهای بلندی احاطه شده است که ارتفاع بعضی بخشهای به جای مانده از آن به حدود 9 متر میرسد. در این قسمت آثار سکونت انسان از دورههای مختلف به دست آمده که کهنترین آنها به دوره میانه سنگی میرسد.
اما در حقیقت در دوره اشکانی شهر به دو قسمت مجزای ارگ و شهرستان تقسیم شده است. زندگی در این بخش از شهر تا مدتها پس از افول سلسله اشکانی نیز ادامه داشته است. نسا در سده هفتم میلادی تحت سیطره خلافت اسلامی درآمد و تا زمان حمله مغول نیز همچنان شهری پر رونق و شکوفا بود.
حفاریهای باستانشناسی در شهر نسا از دهه سی میلادی آغاز شد. از سالهای ۱۹۹۰ میلادی تاکنون دانشگاه تورین ایتالیا عهده دار کاوشها و مطالعات باستان شناسی و مرمت اشیاء به دست آمده از این محوطه است.
منابع:
ICOMOS, Nisa: Advisory Body Evaluation, Paris:UNESCO World Heritage Centre, 2007.
Invernizzi, Antonio, “Nisa, an Arsacid city and ceremonial center in Parthia”, Encyclopaedia Iranica Online, April 15, 2010, available at www.iranicaonline.org.
INVERNIZZI A., "Representations of Gods in Parthian Nisa." Parthica 7 (2005), pp. 71-80.
Government of Turkmenistan, The Parthian fortress of Nisa; Nomination of the Parthian sites of Nisa for inclusion on the UNESCO World Heritage List, December 2005.
From this Site: http://www.ghalamyaz.ir
اماکن و آثار کشف شده در نسا:
قلعه نسا ی قدیم محل سلطنت و عمارت بوده و قلعه نسای جدید محل سکونت طبقه کارگزاران و رعیت بوده است . در زمان ساخت قلعه نسای قدیم یعنی قلعه سلطنتی مهرداد کرت از یک تپه طبیعی استفاده کرده اند .
در قرن سوم میلادی با سقوط سلسله اشکانیان همه گنجینهها و خزاین به غارت رفتند، ولی حتی باقیماندههای آن خزاین نیز گواه شکوه دربار پادشاهی است.
اماکن و تالارهایی که کشف شدهاند شامل : عبادتگاه، محل جلوس پادشاهان بوده است و نیز وسایل کشفشده را اقلامی چون سلاحها، پارچهها، باقیماندههای تخت شاهی از عاج فیل و ظروف و ریتونها تشکیل می دهند.
عبادتگاه
کاخ دارای اتاقهای متعددی بود و در امتداد آن حوضها و پارکها و در فاصله کمی از قصر هم عبادتگاهها قرار داشتند. عبادتگاه برجی دارای طرح مربع شکل به مساحت30 در 20 متر بود و زیر آن مقبرهای با یک مجسمه روی نقطه مرتفعی در داخل مقبره قرار داشت.
این معبد در بخش شمالی یک ساختمان بزرگ با دیوارهایی به ارتفاع 60 متر قرار دارد که در ابتدا شامل 12 اتاق بزرگ به شکل مستطیل میشد با بلندیهایی در امتداد دیوارها و چهارستون در محور اتاق برای نگهداشتن سقف اتاقها.
بر روی سفالها اثر مهرههای مختلف بر جای ماندهاند که ظاهرا نشان از آن دارد که این مکان مخزن گنج مخصوص به اموات بوده است.
معبد مدور نیز به قطر 17 متر، مرکب از 2 طبقه و 3 ورودی بود که در طبقه فوقانی مجسمههای سفالی خدایان به ارتفاع 5/2 متر وجود داشت، سقف این معبد نیز چوبی بوده و بر روی چهار ستون آجری و دیوارهای آن بنا شده بود. نور داخل سالن از طریق دریچههای تعبیه شده بر دیوارها تامین میشد و احتمالا با فرشهای گرانقیمت مفروش بوده است.
تالار جشنها
از حفاریهای انجام شده میتوان پی برد که در بخش مرکزی کاخ، تالار جشنها با سه ورودی از طرف حیاط(30 در 20) قرار دارد، صخامت تقریبی دیوارها 3 متر است که نیمه پایینی آنها با نیمستونهای آجری تزئین گردیدهاند. بین ستونهای فوقانی طاقچهها و رفهایی قرار داشتند، بر روی آنها مجسمه زنان با لباسهای بلند و کلاههای لاکی رنگ و مردان شنلپوش دارای ریش قرار داده شده بودند که ظاهرا مجسمههای پادشاهان سلسله اشکانیان بود.
گنجینهها
در عصر شکوفایی دولت پارت از سراسر امپراتوری عظیم که از آمودریا و مرغاب تا دجله و فرات را در بر میگرفت ثروت بیحد و حساب پادشاهان و هدایای قیمتی به سوی نسای قدیم پایتخت امپراتوران پارت سرازیر می شد و در گنجینههای ویژه نگهداری اشیاء قیمتی، انباشته میشد. گنجینه پادشاهان پارت در نسا شامل ساختمان چهارضلعی بزرگی با اتاقهای متعدد، ایوانها و محوطههای کوچک داخلی بود. بلافاصله پس از پر شدن یکی از اتاقهای این گنجینه از اشیاء با ارزش و جواهرات، آن را از همه طرف مسدود نموده و به نوعی گاوصندوق بزرگ تبدیل میشد.
این گنجینهها تا زمان سقوط نسا قدیم پایتخت امپراتوری پارت در دهه 20 سده سوم پیش از میلاد به دست ساسانیان دست نخورده باقی ماند. با وجود غارت گنجینهها به دست ساسانیان اشیاء و آثار هنری بی نظیری از طلا، نقره، عقیق، کریستال و مرمر کشف گردیدهاند.
مجسمههای مرمرین نسا
از حفاریها و کشفیات باستانشناسی در نسا قدیم نمونههای بی نظیر هنری شامل آثار نقاشی، مجسمهسازی، سنگتراشی، ریختهگریهای هنری و تزئینات معماری به دست آمدهاند در میان آنها مجسمه مرمرین از ارزش ویژهای برخوردار است این مجسمه، مجسمه نیمه عریان یک زن است که از دو نوع مرمر یعنی از مرمر سفید با لکههای قرمز که قسمت عریان نیمتنه و سر مجسمه را تراشیدهاند و پایین تنه آن از مرمر خاکستری رنگ تراشیده شده است. ظرافت این پیکره که توانسته است سیمای روانشناسی بسیار دقیقی را بوجود آورد شگفتآور است.
قسمتی از دستها قطع شده است. این مجسمه احتمالا پیکره رادوگونا دختر مهرداد اول پادشاه پارت است. مجسمه دیگری که در گنجینه نسا قدیم کشف شده است اصطلاحا «الهه نسائی» نامیده میشود که آن هم از جهت ارزش هنری به همان میزان قابل توجه است.
بهمن رنجبران
منبع: www.dargaz.info
✓ تاریخ شهرستان درگز: در یکی نوشته های این سایت مطلبی از منبع سایت الله مزار آورده بودیم که در مورد زندگی نادر شاه افشار مطالبی را بیان کرده بودند. این مطالب مورد نقد جناب آقای بهمن رنجبران بوده است و درباب بررسی این نوشته مطالبی را برای ما ارسال کرده اند
✓ تاریخ شهرستان درگز: در یکی نوشته های این سایت مطلبی از منبع سایت الله مزار آورده بودیم که در مورد زندگی نادر شاه افشار مطالبی را بیان کرده بودند. این مطالب مورد نقد جناب آقای بهمن رنجبران بوده است و درباب بررسی این نوشته مطالبی را برای ما ارسال کرده اند
✓ ادامه نقد بهمن رنجبران بر یکی از نوشته های تاریخی سایت
فهرست ایلات مشهور ترکمان از این قرار است:
ایل شاملو - ایل استاجلو - ایل افشار - ایل ذولقدر - ایل قاجار - ایل ترکمان - ایل روملو - ایل ایسپیرلو - ایل قراداغلو - ایل بیات - ایل طالش - ایل آلپائوت - ایل قزاق لو - ایل جاگیرلو - ایل بایبورت لو
قوم افشار
اولین منبعی که ذکری از این قوم آورده «محمود کاشغری» در «دیوان لغات الترک» است که در آنجا «افشار» را در ردیف ششم از شعب بیست و دوگانه اوغوز آورده و بعد دو قرن«افشار» در تاریخ اساطیر و اوغوزنامه ها فرزند «اولدوزخان» سومین فرزند اوغوزخان دانسته شده و به همین دلیل نام افشار در نهمین ردیف از قبایل بیست و چهار گانه اوغوز ذکر شده است. افشارها امروزه نیز جمعیت کثیری را در میان تورکان ایران و کشورهای ، ترکیه و افغانستان و جمهوری آذربایجان تشکیل می دهند. منتهی با متداول شدن شناسنامه در اوایل قرن بیستم و رواج نام های خانوادگی ریشه ایلی بعضی از افشارها به بوته فراموشی سپرده شد. اجداد اولیه افشارها درغالب «دوققوز اوغوز» و درحدود هزار و پانصد سال قبل در حوالی رود «توغلا» در مغولستان ساکن بودند و مقارن با قرن چهارم ه.ق همانند سایر قبایل «اوغوز» که در بخش شمالی رود سیحون سکونت داشتند، اسلام را پذیرا شدند و از آن به بعد ذیل عنوان ترکمن و به همراه تعداد کثیری از دیگران طوایف «اوغوز» بعد از نبرد «دندانقان» وارد ایران شده و به عنوان نیروی نظامی سلجوقی در جنگ با «رومانوس» امپراطور روم شرقی شرکت داشتند. البته باید گفت که بخشی از تورکان «اوغوز» نیز در شبه جزیره«مانقشلاق» ماندگار شدند. مقارن با اوایل دوره ایلخانان جمع کثیری از افشارها به رهبری «قرهمان» در آناطولی سلسله ای را تشکیل دادند که در تاریخ به «قرهمانلیلار» معروف است. این سلسله از بادوامترین سلسله های آناتولی بود که از سال 654ه.ق تا 888 ه.ق امتداد داشت و سرانجام به وسیله عثمانی ها منقرض شد. پایتخت این سلسله به نام «لارنده»، (لاراندیای رومی) بود که بعدها به نام مؤسس سلسله یعنی«قرهمان» تغییر نام یافت که همچنان این نام باقی است. اهمیت این سلسله در رسمی کردن زبان تورکی در قلمرو حکومتی بود که بعدها موجب شد که ادبیات مکتوب و درباری رسماً در آناطولی از فارسی به تورکی مبدل شود. در سال 907 ه.ق که شاه اسماعیل سلسله صفویه را تأسیس کرد، بخشی از افشارها که در زمان پدرش به مذهب شیعه گرویده بودند، تحت عنوان«قزلباشها»نیروی نظامی صفویان را تشکیل دادند. قزلباش ها مرکب از هفت طایفه تورک «افشار»، «قاجار»، «روملو»، «شاملو»، «تکلّلو»، «استاجلو» و «ذوالقدر»بود. بعدها بخشی از«بیات»نیز به این تشکّل نظامی افزوده شد. در زمان حکومت شاه عباس صفوی، وی به منظور کاهش قدرت و نفوذ قزلباشها، نیروی نظامی جدیدی تحت عنوان«شاهی سئون» تشکیل داد که بخش اعظم آن را همان افشارهای قزلباش تشکیل می دادند. افشارها در زمان شاه عباس صفوی به صورت پراکنده در بخش های آذربایجان و نزدیکی مرز ایران و عثمانی و همین طور حوالی رود اترک یعنی مرز ایران و اوزبکان ساکن شدند. البته این سکونت اجباری به دلیل یک حفاظ امنیتی در مقابل عثمانی ها و اوزبکان بود. با هجوم افغان ها به ایران مقاومت پراکنده ای در گوشه و کنار ایران رخ داد و سرانجام «ندرقلی بیگ» بعد از تاجگذاری«نادرشاه» نامیده شد. از خراسان علم مقاومت را برافراشت «ندرقلی» فرزند«امامقلی» از تیره قیرخلوی[چهل تایی] افشارهای خراسان محسوب میشد تیره قیرخلوی افشار امروزه طایفه افشار شهرستان«تیکان تپه» یا «تکاب» را تشکیل میدهندسلسله افشاریه به سرکردگی «نادرشاه» از سال 1148 ه.ق تا سال 1210ه.ق به مرکزیت شهر«مشهد»امتداد داشت و به نام همان طایفه یعنی«افشار» در تاریخ ثبت شد. آخرین پادشاه این سلسله «شاهرخ شاه» بود که به وسیله «آقامحمدخان قاجار» اسیر و به قتل رسید. با مرگ نادرشاه و دوره فترت بین «افشاریه» و «قاجاریه» درشمال غربی ایران تقریباً یک حکومت موقتی بوسیله دو تن ازسرکردگان افشار تشکیل شد. یکی حکومت فتحعلیخان افشار ارومی درارومیه ودیگری حکومت «ذوالفقارخان افشار خمسه ای» در زنجان. ذوالفقارخان افشاراز تیره «آییرلو»یا «ایرلو» محسوب میشد و وی جد اعلای خاندان ذوالفقاری ها می باشد. علیرغم اعلام استقلال «ذوالفقارخان» و چندین جنگ با «کریم خان زند»، در اوایل حکومت قاجاریه، در زنجان اعلام استقلال کرده، اما از سپاه قاجار شکست خورد و به وسیله «آقامحمدخان» بعد از صلح ظاهری نابینا گشت. از دوره نادرشاه افشار تاکنون به جرأت می توان گفت که بخش کثیری از سکنه استان زنجان، از طایفه افشار محسوب می شود و حتی نفوذ افشارها از دوره زندیه تا پایان سلسله پهلوی در «زنجان» و «ولایت خمسه» پابرجا بود و حکومت این ولایت بین سه تیره افشار یعنی«اوصانلوها» و «جهانشاهلوها» و «آییرلوها یا ذوالفقاریها» تقسیم و دست به دست می شد. همزمان با دوره زندیه و اوایل قاجاریه یک دولت نیز به وسیله « افشارها » در «قره باغ» در جمهوری آذربایجان فعلی تشکیل شده این حکومت که در تاریخ به نام «جوانشیرها» جد اعلای این سلسله نامبردار است، به وسیله پناه علی خان و سپس ابراهیم خلیل خان با براندازی دولت های «ملیک» ارمنی تشکیل یافت و در نهایت بوسیله سپاهیان تزار روس،منقرض شد. این سلسله وابسته به طایفه «اوتوز ایکی» از «افشار»ها بوده. دولت افشار جوانشیر در «قره باغ» نیز جزء پایدارترین حکومتهای خانات«قفقاز»بود و نقش زیادی دررشد ادبیات و موسیقی تورکی آذربایجانی داشت.معروفترین شاعر این سلسله «ملاپناه واقف» بود. تعدادی از طوایفی که در افشار بودن آنها شکی نیست، در ذیل نام برده می شود. ساکنان منطقه «قشلاقات افشار» در جنوب شهرستان « قیدار» و جنوب شهرستان ایجرود که شامل طوایف جهانشاهلو، پرنلو(بارانلو)، بدیرلو، قراسانلو (کرحسنلو)و شاهسون و همین طور ساکنان «اوریاد» و «ماهنشان» یعنی غنی بیگلو، اوشار، دُویران و... . منطقه قره پشتلو که به همان نام «افشار» مسمّی هستند. لازم به یادآوری است که بخشی از تیره های افشار که در جنوب و مرکز ایران ساکن هستند به دلیل اقلیت بودنشان در مناطق فارس نشین زبان آنها تغییر پیدا کرده است. مانند افشارهای یزد، و افشارهای کرمان ، اما همچنان این طوایف اخیر به اصالتاً تورک بودن خودشان معترفند. و در این خصوص «دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی » و «ایرج افشار» تحقیقاتی انجام داده اند. در میان کردهای ایران نیز طایفه اقلیتی به نام «هوشر» وجود دارد که امروزه به زبان کردی صحبت می کنند و خود را بازماندگان افشارهای خراسان قلمداد می کنند. و لی نام این طایفه در متون کهن به صورت های «افشار»، «اوشر» ،«اوشار»، «اوشیر» ذکر شده است و معنی لغوی آن سوارکار، چابک و تیزپا است. و امروزه نیز به عنوان یکی از نامهای پسرانه تورکی است و جالب تر آن که در حوزه هنر، نیز نقش های تزئینی قالی ها و پوشاک منسوب به این قوم است و پرده ای از موسیقی در تورکی و فارسی منسوب به افشارها است. در میان نژادهای گوسفند ایران«قوچ افشار» نیز از نژادهای شاخص است.
منابع برای مطالعه بیشتر: 1- دیوان لغات الترک تألیف محمود کاشغری . 2 - جامع التواریخ «تاریخ اوغوز» تألیف رشیدالدین فضل الله همدانی . 3 - شجره تراکمه تألیف ابوالغازی بهادرخان.4 - احسن التواریخ محمد تقی ساروی . 5 - تاریخ دارالعرفان خمسه تألیف رستم الحکما . 6- تاریخ ذوالقرنین تألیف فضل الله خاوری شیرازی .
افشارها :