جوانک شجاع من، ستاره ی مرا تو مقدر کرده ای
پنجشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۱، ۰۳:۵۲ ب.ظ
یانیس ریتسوس - ترجمه : رضا رجایی
ستاره ی مرا تو مقدر کرده ای،
هستی مقدر توست،
و ما فرو می رویم
در تاریکی
خورشید،
این گرداله ی سیاه پیچ در پیچ،
در انبساط نور درخشان خویش است
جمعیت از من عبور می کنند،
تنه می زنند،
و سربازان لگد مالم می کنند
ولی نگاه خیره ام هرگز طفره نمی رود و
چشم هام هرگز ترا ترک نمی کنند
آه،
رایحه ی مبهم نفس هات را بر گونه ام حس می کنم
چونان نوری سبکبال و سترگ
بر سنگفرش های انتهای جاده
کف دستی غرقه در نور به پاک کردن اشک هام
آه پسرم،
کلمات تو به اعماق درونم شوریدند
و حالا نگاه کن که دیگرباره برخاسته ام
و تنم همچنان استوار است
جوانک شجاع من،
پرتوی نرم مرا از زمین بلند کرده
و حالا تو کفن پوش پرچم های خود شده ای،
بخواب فرزندم
راه سوی برادرانت می برم و
گرمی صدای تو،
روشنی بخش من است
- پنجشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۱، ۰۳:۵۲ ب.ظ