اخبار شهرستان درگز | Dargaz City News

شهرستان درگز در شمال شرق ایران و دارای طبیعتی زیبا و بکر است که تاریخی کهن و با ارزش دارد

اخبار شهرستان درگز | Dargaz City News

شهرستان درگز در شمال شرق ایران و دارای طبیعتی زیبا و بکر است که تاریخی کهن و با ارزش دارد

۳۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است


نظرسنجی ادارات درگز: نظر سنجی در مورد میزان رضایت مردم درگز از نیروی انتظامی درگز و پلیس آگاهی درگز در برخورد با شهروندان درگزی و کاهش جرم و مجرمین در شهرستان در گروه شهرستان درگز در فیسبوک


 طبق آخرین نظرسنجی که در گروه شهرستان درگز در فیسبوک در مورد ادارات درگز به عمل آمد. در آخرین مورد اعضای درگزی این گروه رای و دیدگاه های خود را در مورد نحوه عملکرد نیروی انتظامی درگز ارائه کردند و دیدگاه های خوب و مناسبی از زبان مردم و جوانان مطرح شد که طبق روال گذشته جهت اطلاع رسانی به دیگر همشهریان عزیز گزارش می شود. 

برخلاف دو نظرسنجی سابق که عموما رای به نارضایتی از اداراتی چون راهنمایی و رانندگی درگز و شورای شهر و شهرداری درگز داده بودند. این نظر سنجی رضایت ها و نارضایتی های مختلفی به همراه داشت.


کسانی که از عملکرد نیروی انتظامی درگز رضایت داشتند دیدگاه هایی بدین شرح مطرح کردند:

1. نیروی انتظامی درگز عملکردی سریع، قوی و پیگیر در دستگیری سارقین کسبه ها و منازل همشهریان درگزی دارد و معمولا سارقین خیلی سریع دستگیر می شوند

2. در تلفن ویا درخواست کسبه و مردم نسبت به پیگیری هرگونه سرقت و حتی پیشگیری از سرقت نیروی انتظامی درگز بلافاصله با گشت ها و نیروی های خود وارد عمل می شود و این موضوع نشان دهنده مسئولیت پذیری مسئولین این نهاد است

3. بسیاری از موارد وجود جرم ها و جنایت ها مربوط به مسائل قانونی، فرهنگی، مسائل اجتماعی و اقتصادیست که نیروی انتظامی نقشی در آنها ندارد و بیشتر مربوط به دولت مردان و مدیران جامعه می شود. و نمی توان مثلا برای بالا رفتن میزان سرقت نیروی انتظامی را متهم به کم کاری کرد.

4. چنانچه مامور و یا مامورینی در مواردی قصد استفاده از لباس و قدرت خود در نیروی انتظامی را داشته باشند حراست و نهاد های نظارتی به خوبی و طبق قانون با این مسئله برخورد کرده اند و اجازه نداده اند که این موضوع تبدیل به یک معضل در شهرستان شود.


مندرجات فوق و موارد جزئی دیگری جزو تشکرها و تعاریف مثبتی بود که  اعضای این گروه از عملکرد مامورین محترم نیروی انتظامی شهر خود داشتند و اما افرادی نیز گله ها و انتقاداتی را مطرح کردند که در ذیل خواهیم آورد:

1. نیروی انتظامی در بسیاری از تلفن ها شده است که دیر به محل جرم و درخواست کمک همشهریان رسیده است.

2. مزاحمت های ناموسی در خیابان ها و کوچه های شهر تبدیل به یک مشکل بزرگ اجتماعی شده است و واقعا برای نوامیس مردم در شهرستان درگز امنیت کافی برای عبور از محلات و معابر شهر باقی نمانده است. مزاحمین نوامیس بسیار پر رو شده اند و انگار هیچ ترسی از هیچ نهادی ندارند. خانومی می گفت که یک موتوری مزاحم حتی وقتی این خانوم سوار تاکسی شده است تا از شر او راحت شود شخص مزاحم با موتورسیکلت خود به ماشین تاکسی شهری نزدیک شده است و شروع به ناسزاگویی و مزاحمت برای این خانوم کرده است که با وجود تماس تلفنی اش با نیروی انتظامی مامورینی برای حراست از خود ندیده است!!! این موضوع البته مسئله ای است که همه ما می بینیم متاسفانه حتی قانون هم حراست کامل و کافی از نوامیس مردم ندارد و حقیقتا این مسئله در شهرستان بسیار آزار دهنده شده است و بارها دیده ایم که در خیابان ها به صورت پیاده و یا سوار بر موتورسیکت ها افراد بی خانواده و بی تربیت برای خانوم ها در شهر و خیابان های خلوت و یا شلوغ با پررویی و شهامت عجیبی مزاحمت ایجاد می کنند و چه خوب بود اگر در این مورد نیروی انتظامی مثل باقی تلاش هایی که دارد همت و توجه بیشتری بکند. بنده خودم اخیرا در خیابان صحنه هایی دیده ام که حتی اینجا جای نوشتن ندارد. فقط ای کاش اینگونه مزاحمت ها که برای خانواده ها غیرقابل تحمل است تبعات بیشتر و بدتری برای افراد مزاحم داشت...

3. یکی دیگر از اعضای این گروه مدعی بود که سطح سواد مامورین نیروی انتظامی در برخورد با مسائل امنیتی شهرها و نحوه برخورد با مردم مناسب نیست و باید به آنها تعلیمات بیشتر و هدفمندتری داد تا مردم بتوانند با دیدن آنها احساس کنند بهترین دوست خود را دیده اند و حس امنیت همراه آنان شود.

4. دوست دیگری پیام داده بود که گاها دیده می شود در نیروی انتظامی تبعیض و پارتی بازی هایی برای همکاران و یا دوستان خود انجام می دهند که باعث تضییع شدن حق طرف مقابل اختلاف می شود.

5. یکی دیگر از جوانان شهر دیدگاهی گذاشته بود که نیروی انتظامی گاها شب ها به پیاده روی های جوانان با دوستانشان گیرهای بی موردی می دهد و  بهتراست بیشتر دقت کنند تا در انجام وظیفه خود ناخواسته باعث رنجش افراد مختلف شهرستان نشوند.

در نهایت تعاریف مثبت و منفی بسیاری از این نهاد زحمتکش شهرمان دریافت کردیم که موارد مهمتر آن را بدون درنظر گرفتن نظر خودمان در مورد مطروحه های دوستان آنان را منتشر کردیم و بهتر است که تکرار کنیم که هرکدام از موارد بالا چه در تعاریف مثبت و چه در انتقادات می تواند نظر نویسنده قلم یاز نباشد و یا برعکس... هدف ما فقط و فقط انجام این نظرسنجی و ارائه و گزارش آن به همشهریانیست که امکان حضور در گروه شهرستان درگز را نداشته اند. البته مامورین عزیز نیروی انتظامی و مدیریت محترم آن چنانچه مواردی جهت توضیح، پاسخ و... داشته باشند ما وظیفه اخلاقی و قانونی خود می بینیم که آن را نیز منتشر بکنیم. همچنین دیگر همشهریان و خوانندگان این مطلب چنانچه نظر خاصی داشته باشند می توانند در بخش نظرات همین پست قرار دهند.

حق نگهدارتان


پارک ملی تندوره: در شمال شرقی ایران و نزدیک کشور ترکمنستان در شهرستان درگز و در حوزه آبریز هریرود و کشف رود و زیر حوزه رودخانه درونگر قرار گرفته است. مرتع ترین منطقه، قله قنبرعلی در جنوب به ارتفاع 2586 متر است و پست ترین نقطه با ارتفاع 884 متر در بخش شمالی قرار دارد.

 

این منطقه فاقد مراکز جمعیتی می‌باشد و تنها پاسگاه‌های محیط بانی چهل‌میر، بابانستان، شکراب، تیوان، درونگر، چرلاق و زیارتگاه علی بلاغ در آن قرار دارند. 

راه اصلی پارک جاده شوسه قوچان به درگز می‌باشد که از سه نقطه قریه اینچه کیکانلو (واقع بر سر راه درگز - قوچان) تا پاسگاه شکر آب (جنوب پارک) 10 کیلومتر، از درگز تا پاسگاه چهل میر (شرق پارک) 30 کیلومترو از نوخندان تا زیارتگاه بابانستان (شمال پارک) 12 کیلومتر می‌توان به پارک دسترسی پیدا کرد.
پلنک چهلمیر درگز

در این منطقه بازمانده‌های سکونت در دوران گذشته دیده می‌شود که از آن جمله می‌توان به آثار باقی مانده از دژی قدیمی به نام قلعه رجبه اشاره نمود که بنا بر مشهور قدمت آن به قبل از اسلام بر می‌گردد.
از 7 گونه گربه‌سان ایران 5 گونه یعنی پلنگ ایرانی، گربه جنگلی، گربه دشتی، گربه پالاس و سیاه‌گوش اورآسیا در این منطقه زندگی می‌کنند. این منطقه بهترین زیستگاه پلنگ در ایران است. از سمداران منطقه هم می توان به بز وحشی که گله‌های 100 تا 150 رأسی آن در ارتفاعات منطقه دیده می‌شود و گوسفند وحشی که از گونه قوچ و میش اوریال و خالص‌ترین نژاد این گونه در ایران است، اشاره کرد. روباه قرمز، شغال، سمور سنگی، کفتار، رودک و انواع جوندگان همچون پیکا و تشی از دیگر پستانداران این منطقه‌اند.
کورکور، سارگپه پابلند، عقاب دشتی، عقاب شاهی، عقاب طلایی، کرکس، هما، لیل، کوکر، مرغ حق، شبگرد بلوچی، بادخورک معمولی، بادخورک کوهی، زنبورخور معمولی، هدهد، چکاوک طوقی، پیت خاکی و سنگ‌چشم دم‌سرخ گروهی از پرندگان مهاجر به پارک را تشکیل می‌دهند.
خزندگان این پارک هم شامل 9 گونه مار غیر سمی، 4 گونه مار نیمه سمی، 5 گونه مار سمی، 6 گونه سوسمار و لاک‌پشت می‌شوند. پوشش گیاهی پارک نیز بسیار متنوع است و تاکنون 373 گونه از 60 تیره در این پارک شناسایی شده‌است.

منبع: http://dargaz.info


گزارش هواشناسی درگز: در این مطلب گزارشی از موقعیت آب و هوایی شهرستان درگز در هفته آینده خدمت دوستان ارائه می شود. امروز 28. 11. 1391


 گزارش هواشناسی درگز

 
شنبه: متوسط دما در شب ۴ درجه سانتیگراد و متوسط دما در روز 20 درجه خواهد بود. در روز اول هفته آینده در شهرستان درگز طبق گزارش سایت هواشناسی هوا کاملا آفتابی خواهد بود

 یک شنبه: متوسط دما در شب ۳ درجه و متوسط دما در طول روز 16 درجه خواهد بود. در این روز هفته آینده هوای کاملا ابری به همراه بارش باران گزارش شده است

 دوشنبه: متوسط دما در شب 3 درجه و متوسط دما در طول روز 14 درجه خواهد بود. در روز دوشنبه آسمان درگز ابری خواهد بود که احتمالا در اکثرا ساعات این روز ما خورشید را پشت ابرها خواهیم داشت

 سه شنبه: متوسط دما در شب 4 درجه و متوسط دما در روز ۱6 درجه خواهد بود. در روز سه شنبه هفته آینده شهرستان درگز هوایی ابری را تجربه خواهیم کرد

 چهارشنبه: متوسط دمای شب 3 درجه و متوسط دمای هوای روز 16 درجه پیش بینی شده است. طبق گزارش هوا شناسی ما در روز چهارشنبه آسمانی ابری و  لحظاتی آفتابی خواهیم داشت که در ساعاتی از روز احتمال بارندگی نیز گزارش شده است.

 پنج شنبه: متوسط دمای شب ۳ درجه خواهد بود و متوسط دمای روز 12 درجه تخمین زده شده است. در این روز هم مانند روز چهارشنبه هوا ابری و با بارش های پراکنده همراه خواهد بود

 جمعه: متوسط دمای شب ۳ درجه پیش بینی شده است و متوسط دما در طول روز 8 درجه سانتیگراد خواهد بود. در روز جمعه ی هفته آینده احتمالا باید ابرها کم کم از آسمان رخت ببندند و آسمانی آفتابی را تجربه کنیم اما در ساعاتی از روز باز هم خورشید باید کاملا پشت ابر باشد

 

صفحه اختصاصی انتشار اخبار هواشناسی درگز

 

فرمانداری درگز: در حضور معاون سیاسی و امنیتی استانداری خراسان جناب آقای علی اصغر رشید جناب آقای سید جواد جوادی به عنوان فرماندار جدید معرفی و از زحمات جناب آقای جلایر فرماندار سابق تشکر و قدردانی شد

 

به گزارش روابط عمومی استانداری خراسان رضوی، علی اصغر رشید، در این جلسه، با اشاره خلق حماسه ای دیگر از سوی ملت ایران در راهپیمایی 22 بهمن امسال، خطاب به همه فرمانداران استان اعلام کرد: باید با حرکت در مسیر قانون، همه تلاش خود را در جهت برگزاری یک انتخابات سالم و حداکثری و اضافه کردن برگ دیگری بر دفتر افتخارات نظام شکوهمند جمهوری اسلامی به کار گیریم.

وی با بیان برخی مشکلات ناشی از ورود زودرس به عرصه انتخابات، بر لزوم انجام اقدامات پیشگیرانه در جهت جلوگیری از بروز این نارسایی ها به ویژه در شهرستان های استان تاکید کرد. 
 
رشید همچنین با اشاره به برنامه ریزی نظام سلطه برای مخدوش کردن آرای مردم در انتخابات خرداد 92، عنوان کرد: با پیروی از منویات مقام معظم رهبری و حضور پرشور و عقلایی مردم، از این آزمون نیز مانند دیگر برهه های حساس تاریخی، سربلند بیرون خواهیم آمد. 
 
در این جلسه و بر اساس حکم وزیر کشور، « سید جواد جوادی » به عنوان فرماندار جدید درگز معرفی و از تلاش های « اسفندیار جلایری » طی مدت خدمت در این سمت، تقدیر شد.



 

 

تبلیغات اسلامی درگز: برگزاری محفل انس با قرآن در شهرستان درگز

 به گزارش روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی خراسان رضوی، آرمان رحمانیان با اعلام این خبرگفت: باحضور امام جمعه، رئیس اداره تبلیغات اسلامی، قاریان کشوری و استانی محفل انس با قرآن درمحل مسجد امام حسین(ع)درشهرستان درگزبرگزارشد.

وی افزود: حجت الاسلام مجیدی ضمن تبریک ایام دهه فجر و تقدیر وتشکر از حضور قاریان کشوری و استانی هدف از این برنامه های قرآنی را انس بیشتر و آموزش فصیح خوانی قرآن است.

وی در ادامه اظهار داشت: در پایان مراسم از تلاشگران ، قاریان و حافظین قرآن کریم تجلیل شد و جوایزی به قید قرعه به حاظرین اهداء شد. دوستان می توانند گزارش کامل تصویری این مراسم را در ادامه مطلب ببینند. عکس از سایت اداره تبلیغات اسلامی درگز برداشت و منتشر شده است

کتاب تاریخی خاطرات میرزا صارم الممالک درگزی یکی از تاریخی ترین و مفیدترین کتاب های تاریخی خراسان و ایران. که کتاب خاطرات و سرگذشت یکی از بزرگان درگزیست.


خاطرات میرزا محمود صارم الممالک درگزی

تاریخ گویاترین سند هویت و فرهنگ هر ملتی است و از میان نوشته های تاریخی، خاطرات شخصی مستندترین و جذاب ترین این دست متون هستند.

کتاب «خاطرات صارم الممالک»، که به دست نواده وی دکتر ابوطالب صارمی و با همکاری علی کریمیان تصحیح و نشر شده، یکی از این اسناد خواندنی تاریخ معاصر ایران عزیز و روایت گر نکاتی بدیع و ژرف از حوادث و وقایع خراسان از عصر انقلاب مشروطه به بعد است. 
این کتاب را باید یکی از اسناد معتبر تاریخ محلی خراسان دانست که نویسنده آن از رجال نظامی و سیاسی آن دوران و در متن حوادث تاریخ ساز و از عوامل تاثیرگذار آن سامان بوده است.
این کتاب که بی واسطه از دست نوشت میرزا محمود استنساخ و تصحیح و نشر شده، با توجه به اسناد تاریخی معتبر موجود در سازمان اسناد ملی ایران، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، مرکز اسناد ریاست جمهوری و مرکز مطالعات تاریخ معاصر ایران بررسی و صحت و سقم آگاهی های مندرج در آن به دقت وارسی شده است.
فهرست اعلام مفصل پایان کتاب و نیز تصاویر متعدد مرتبط با حوادث مندرج در متن، از ویژگی های این چاپ ارزشمند خاطرات صارم الممالک است.
کتاب خاطرات میرزا محمود صارم الممالک درگزی، در 788 صفحه و بهای 250 هزار ریال به همت انتشارات شیلان منتشر شده است.

میراث مکتوب

چاپشلو: بهبودخان‌ چاپشلو، عموزاده باباخان‌، نیز از بزرگان‌ سپاه‌ و دولت‌ نادر بود. او در 1156 حاکم‌ اَتک‌ بود و در همان‌ سالها شورش‌ ازبکان‌ خوارزم‌ و همچنین‌ شورش‌ محمدحسن‌خان‌ قاجار، پدر آقامحمدخان‌ قاجار، را درهم‌ شکست‌. بهبودخان‌ در 1159 سردار کل‌ ترکستان‌ و استرآباد و دشت‌ قبچاق‌ شد و برای‌ توسعه قلمرو نادرشاه‌، تا مرزهای‌ چین‌ پیش‌ رفت‌ و به‌ ترکستان‌ لشکر کشید.


چاپِشْلو ، طایفه‌ای‌ ترک‌ در ایران‌. در منابع‌ تاریخی‌، نام‌ این‌ طایفه‌ با ضبطهای‌ مختلف‌ آمده‌ است‌ (رجوع کنید به اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 42، ج‌ 2، ص‌ 1088؛ مروی‌، ج‌ 1، ص‌ 35، 161، ج‌ 2، ص‌ 824؛ استرآبادی‌، ص‌ 188). اسکندرمنشی‌ (ج‌ 1، ص‌ 138ـ139) این‌ طایفه‌ را از تیره‌های‌ بزرگ‌ ایل‌ استاجلو *دانسته‌ است‌. چاپشلوها در استقرار حکومت‌ شاه‌اسماعیل‌ اول‌ (حک: ح 906ـ930) سهم‌ جدّی‌ داشتند. ظاهراً در این‌ زمان‌، چاپشلوها در آذربایجان‌ بودند و بعدها در خراسان‌ ساکن‌ شدند (رجوع کنید به ادامه مقاله‌)؛ ازاین‌رو، نوشته بدون‌ ماخذ ییت‌ (ص‌ 152) و چرچیل‌ (ص‌ 185)، که‌ حضور این‌ طایفه‌ را از سالهای‌ نخست‌ سده دوازدهم‌ در خراسان‌ دانستند که‌ از قرشی‌ به‌ ابیورد و درگز مهاجرت‌ کردند و در آنجا ساکن‌ شدند، خطا به‌ نظر می‌رسد. صیدعلی‌خان‌ درگزی‌، از شاعران‌ طایفه چاپشلو، در یکی‌ از اشعار خود به‌ تاریخچه چهارصد ساله این‌ طایفه‌ اشاره‌ کرده‌ است‌ (قاسمی‌، ص‌ 357).

سران‌ و خانهای‌ چاپشلو بیش‌ از یک‌ سده‌، در زمره بزرگان‌ دولت‌ صفوی‌ (حک: ح 906ـ 1135) بودند. اوغلان‌ امت‌ چاپشلو، در آغاز کار اسماعیل‌ جوان‌ در 905، در ساروقیه‌ دو ماه‌ میزبان‌ او بود. در 911، شاه‌اسماعیل‌ وی‌ را نزد علاءالدوله‌ ذوالقدر، حاکم‌ ناحیه شرقی‌ آناطولی‌ و بخش‌ علیای‌ رود فرات‌، فرستاد تا او را به‌ اطاعت‌ شاه‌اسماعیل‌ فراخوانَد. علاءالدوله‌ توجهی‌ نکرد و اوغلان‌ امت‌ را حبس‌ کرد. او دو سال‌ در زندان‌ علاءالدوله‌ بود و سرانجام‌ گریخت‌ و نزد شاه‌اسماعیل‌ بازگشت‌. شاه‌ نیز، برای‌ قدردانی‌ از اوغلان‌ امت‌، روستای‌ یزدکان‌، از توابع‌ خوی‌، را به‌ رسم‌ سیورغال‌ به‌ او واگذار کرد ( جهانگشای‌ خاقان‌ ، ص‌ 247ـ 248؛ نویدی‌، ص‌ 45؛ غفاری‌ قزوینی‌، ص‌270؛ سومر، ص‌ 26).

چاپشلوها در جنگ‌ چالدران‌ *شرکت‌ داشتند و تعدادی‌ از آنان‌ نیز کشته‌ شدند ( جهانگشای‌ خاقان‌، ص‌ 494؛ اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 42ـ43). آنان‌ در کشمکش‌ قدرت‌ میان‌ صاحب ‌منصبان‌ دوره شاه‌طهماسب‌ اول‌ نیز حضور داشتند (رجوع کنید به نویدی‌، ص‌ 63؛ روملو، ج‌ 2، ص‌ 1156).

در دوره سلطنت‌ شاه‌طهماسب‌، برخی‌ از سرداران‌ چاپشلو صاحب‌منصب‌ بودند. حسین‌بیگ‌ چاپشلو تا هنگام‌ مرگش‌ در 968، قورچی‌ تیروکمان‌ شاه‌طهماسب‌ بود (نویدی‌، ص‌ 117). یوسف‌بیگ‌ چاپشلو در 981 از سوی‌ شاه‌طهماسب‌ به‌ داروغگی‌ تبریز منصوب‌ شد. او می‌بایست‌ به‌ شورشی‌ که‌ از 979 در این‌ شهر ادامه‌ داشت‌، پایان‌ می‌داد (اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 118؛ منشی‌ قمی‌، ج‌ 1، ص‌ 584؛ قس‌ روملو، ج‌ 3، ص‌ 1484ـ 1485: یوسف‌بیگ‌ استاجلو). همچنین‌، شاهقلی‌ سلطان‌ چاپشلو در آخرین‌ سالهای‌ سلطنت‌ شاه‌ طهماسب‌، حاکم‌ هرات‌ بود (بدلیسی‌، ص‌ 532) و الغوث‌ سلطان‌ چاپشلو نیز در 984، حکومت‌ کلوت‌ و شوشتر را برعهده‌ داشت‌ (اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 139).

در دوره سلطنت‌ محمد خدابنده‌ (حک : 985ـ996)، سلمان‌خان‌ استاجلو حاکم‌ شروان‌ شد و تعدادی‌ از خانزادگان‌ چاپشلو را با خود به‌ آنجا برد (همان‌، ج‌ 1، ص‌260ـ261). چاپشلوها در کشمکش‌ قدرت‌ میان‌ طوایف‌ قزلباش‌ * ، بر سر سلطنت‌ عباس‌میرزا، جانب‌ او را داشتند. مرشد قلی‌خان‌ استاجلو (رجوع کنید به سومر، ص‌ 179، 197، که‌ وی‌ را از طایفه چاپشلو دانسته‌ است‌)، که‌ نقشی‌ اساسی‌ در به‌ سلطنت‌ رسیدن‌ شاه‌عباس‌ اول‌ (حک : 996ـ 1038) داشت‌ و وکیل‌السلطنه او بود، در آغاز حکومت‌ شاه‌عباس‌، به‌ دستور او کشته‌ شد (منشی‌ قمی‌، ج‌ 2، ص‌ 859، 883). پس‌ از قتل‌ وی‌، عده‌ای‌ از خانهای‌ چاپشلو، که‌ خویشاوندان‌ یا برکشیدگانش‌ بودند، به‌ گیلان‌ گریختند و به‌ خان‌ احمدخان‌ گیلانی‌ پناه‌ بردند. وی‌ به‌ اصرار و تهدید شاه‌عباس‌ آنها را تسلیم‌ کرد (اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 399، 418؛ حسینی‌ استرآبادی‌، ص‌ 149؛ هدایت‌، ج‌ 8، ص 257). به‌ دستور شاه‌، تعدادی‌ از سران‌ چاپشلو به‌ قتل‌ رسیدند (رجوع کنید به اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 281، 410، 437، 439ـ440؛ افوشته‌یی‌، ص‌ 393ـ 395).

از منابع‌ تاریخی‌، اطلاع‌ چندانی‌ در باره چاپشلوها پس‌ از کشتار سران‌ ایشان‌ در نخستین‌ سالهای‌ حکومت‌ شاه‌عباس‌ اول‌ و تصرف‌ بخش‌ وسیعی‌ از خراسان‌ به‌ دست‌ عبدالمؤمن‌خان‌ ازبک‌ و کشته‌ شدن‌ ابومسلم‌خان‌ چاپشلو در جنگ‌ با آنان‌ (اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 445ـ446) به‌دست‌ نمی‌آید. به‌ نظر می‌رسد حضور سران‌ چاپشلو پس‌ از این‌ رویدادها محدود و کم‌رنگ‌ بوده‌ است‌ و حتی‌ چاپشلوهای‌ شروان‌ تحت‌ فرمان‌ قزاق‌خان‌ چرکس‌، از سرداران‌ شاه‌ عباس‌، بوده‌اند (همان‌، ج‌ 2، ص‌ 1088؛ سومر، ص‌190؛ منجم‌ یزدی‌، ص‌ 438، که‌ از اغلان‌ علی‌بیگ‌ چاوشلو، از ملازمان‌ حاکم‌ استرآباد، یاد کرده‌ است‌). رستم‌الحکما (ص‌ 105) نیز از خنجربیگ‌ چپشلو، از پهلوانان‌ دوره سلطان‌ حسین‌ (حک: 11ـ 1135)، نام‌ برده‌ است‌.

طایفه چاپشلو از آغاز سلطنت‌ نادرشاه‌ افشار (حک: 1148ـ1160) به‌ یکی‌ از نیروهای‌ اجتماعی‌ مؤثر خراسان‌ تبدیل‌ شدند و حکومت‌ ناحیه درگز را حدود دویست‌ سال‌ تا انقراض‌ سلسله قاجاریه‌ (حک: 1210ـ1344)، در اختیار گرفتند (رجوع کنید به ادامه مقاله‌). از شکل‌ اجتماعی‌ زندگی‌ چاپشلوها به‌ هنگام‌ ورود به‌ درگز اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌، اما احداث‌ قصبه جدید محمدآباد، مرکز شهرستان‌ درگز، به‌ دست‌ آقامحمدخان‌ چاپشلو،حاکی‌ از زندگی‌ یکجانشینی‌ چاپشلوهاست‌ (قاسمی‌، ص‌ 359). سران‌ چاپشلو در آغاز کار نادر به‌ او پیوستند. باباخان‌ چاپشلو، از سرداران‌ معروف‌ نادر، در جنگ‌ با افغانها و عثمانیها شرکت‌ داشت‌. او در 1144 و 1145 حاکم‌ لرستان‌ و در 1147 حاکم‌ هرات‌ بود و سرانجام‌ در 1149، در جنگ‌ با ازبکان‌ در ناحیه شلوک‌، از توابع‌ قرشی‌، کشته‌ شد (مروی‌، ج‌ 1، ص‌ 254ـ256، ج‌ 2، ص‌ 597ـ599؛ استرآبادی‌، ص‌ 188ـ189).

بهبودخان‌ چاپشلو، عموزاده باباخان‌، نیز از بزرگان‌ سپاه‌ و دولت‌ نادر بود. او در 1156 حاکم‌ اَتک‌ بود و در همان‌ سالها شورش‌ ازبکان‌ خوارزم‌ و همچنین‌ شورش‌ محمدحسن‌خان‌ قاجار، پدر آقامحمدخان‌ قاجار، را درهم‌ شکست‌. بهبودخان‌ در 1159 سردار کل‌ ترکستان‌ و استرآباد و دشت‌ قبچاق‌ شد و برای‌ توسعه قلمرو نادرشاه‌، تا مرزهای‌ چین‌ پیش‌ رفت‌ و به‌ ترکستان‌ لشکر کشید. وی‌ پس‌ از شنیدن‌ خبر قتل‌ نادرشاه‌ به‌ خراسان‌ بازگشت‌ (مروی‌، ج‌ 2، ص‌ 865، ج‌ 3، 960ـ964، 1095، 1101ـ1136؛ استرآبادی‌، ص‌400، 414). او یکی‌ از عوامل‌ استقرار سلطنت‌ شاهرخ‌ افشار (حک :1161ـ1210) بود و پس‌ از او به‌ سیدمحمد متولی‌ ــ که‌ خانهای‌ خراسان‌ او را با عنوان‌ شاه‌ سلیمان‌ دوم‌ صفوی‌ به‌ سلطنت‌ ایران‌ برگزیده‌ بودند ــ پیوست‌ و از سوی‌ او به‌ سپهسالاری‌ خراسان‌ رسید (مرعشی‌، ص‌ 86 ـ89، 108ـ112، 120؛ گلستانه‌، ص‌ 41ـ47). او هرات‌ را از تصرف‌ تیمورخان‌ ابدالی‌ (منصوب‌ از طرف‌ احمدخان‌ ابدالی‌) خارج‌ کرد و خود به‌ حکومت‌ نشست‌. بهبودخان‌ پس‌ از اطلاع‌ از برکناری‌ سیدمحمد متولی‌ به‌ دست‌ یوسف‌علی‌ خان‌ جلایر، حاکم‌ مشهد، احمدخان‌ ابدالی‌ را به‌ هرات‌ دعوت‌ کرد و چون‌ او به‌ نزدیکی‌ شهر رسید، با مقاومت‌ بهبودخان‌ ــ که‌ از دعوت‌ او پشیمان‌ گشته‌ بود ــ مواجه‌ شد. پس‌ از چند ماه‌ جنگ‌ و محاصره‌، بهبودخان‌ شهر را به‌ احمدخان‌ ابدالی‌ تسلیم‌ کرد (گلستانه‌، ص‌ 48ـ49، 55ـ 58، 61ـ64؛ مرعشی‌ صفوی‌، ص‌ 138؛ مرعشی‌، ص‌ 104، 119ـ120). بعدها ترکمنها بهبودخان‌ را کشتند (ییت‌، ص‌ 152؛ چرچیل‌، ص‌ 186).

پس‌ از بهبودخان‌، پسرش‌ آقامحمدخان‌، بانی‌ روستای‌ محمدآباد، حاکم‌ درگز شد. حکومت‌ لطفعلی‌خان‌ (پسر آقامحمدخان‌ چاپشلو) مقارن‌ سلطنت‌ آقامحمدخان‌ (حک: 1200ـ1212) و فتحعلی ‌شاه‌ قاجار (حک: 1212ـ1250) بود (قاسمی‌، ص‌ 359). از میان‌ پسران‌ متعدد لطفعلی‌خان‌، بیگلرخان‌ حاکم‌ درگز شد. او چندی‌ به‌ همراه‌ رضاقلی‌خان‌ کُردِ زعفرانلو، حاکم‌ خبوشان‌، بر حکومت‌ مرکزی‌ شورید، اما سرانجام‌ به‌ اطاعت‌ در آمد (خاوری‌ شیرازی‌، ج‌ 2، ص‌ 693؛ سپهر، ج‌ 1، ص‌ 272ـ273، 282، 296). رضاقلی‌خان‌ بسیار جوان‌ بود که‌ حاکم‌ درگز شد و با اغوای‌ محمد کریم‌ زعفرانلو، در 1245 به‌ جنگ‌ با دولت‌ مرکزی‌ پرداخت‌ (خاوری‌ شیرازی‌، ج‌ 2، ص‌ 757؛ سپهر، ج‌ 1، ص‌ 442؛ هدایت‌، ج‌10، ص‌ 731). در 1249، عباس‌میرزا نایب‌السلطنه‌ به‌ خراسان‌ آمد و خانهای‌ مخالف‌ خراسانی‌، از جمله‌ رضاقلی‌خان‌ چاپشلو را به‌ اطاعت‌ دولت‌ ایران‌ درآورد (خاوری‌ شیرازی‌، ج‌ 2، ص‌ 842؛ سپهر، ج‌ 1، ص‌ 514). پس‌ از رفتن‌ عباس‌میرزا از خراسان‌، بار دیگر رضاقلی‌خان‌ شورید، اما سرانجام‌ تسلیم‌ شد. او سپس‌ به‌ مشهد رفت‌ و حکومت‌ درگز را به‌ برادرش‌، سلیمان‌خان‌ چاپشلو، واگذار کرد (سپهر، ج‌ 1، ص‌ 514؛ قاسمی‌، ص‌ 366). رضاقلی‌خان‌ در شورش‌ محمدحسن‌خان‌ سالار * نیز شرکت‌ داشت‌ و پس‌ از پایان‌ کار محمدحسن‌خان‌ سالار، بیگلربیگی‌ خراسان‌ و سپس‌ حاکم‌ مرو شد و در 1269 ضمن‌ جنگ‌ با ترکمنها به‌قتل‌ رسید (هدایت‌، ج‌10، ص‌ 413ـ415، 420، 484، 542؛ قاسمی‌، ص‌ 367ـ369).

از دوران‌ ناصرالدین‌شاه‌ اقتدار محلی‌ حکام‌ موروثی‌ چاپشلو رو به‌ افول‌ نهاد و نفوذ دولت‌ مرکزی‌ در عزل‌ و نصب‌ آنان‌ افزایش‌ یافت‌ (اعتمادالسلطنه‌، ج‌ 2، ص‌ 1219، 1346، 1751). از 1281 تا حدود 1325، محمدعلی‌ منصورالملک‌، سرتیپ‌ قراخان‌ (معروف‌ به‌ سوله‌خان‌)، صیدعلی‌خان‌ چاپشلو و پسرش‌ مسعودخان‌ حاکم‌ درگز شدند. مسعودخان‌ به‌ مشروطه‌خواهان‌ گرایش‌ داشت‌ و نخستین‌ مدرسه درگز، به‌ شیوه نوین‌، در 1330 به‌ همت‌ او ساخته‌ شد. مسعودخان‌ و پدرش‌ در 1300 ش‌ کشته‌ شدند. سپس‌، رضاخان‌، پسر دیگر صیدعلی‌خان‌، به‌ جای‌ او نشست‌ و نیابت‌ حکومت‌ را به‌ عموزاده خود، زبردست‌خان‌، واگذاشت‌. پس‌ از چندی‌، میان‌ این‌ دو اختلاف‌ پیش‌ آمد، زبردست‌خان‌ رضاخان‌ را کشت‌ و حکومت‌ درگز را اختیار گرفت‌ (قاسمی‌، ص‌ 382ـ383؛ میرنیا، ص‌ 116، 120ـ123). وی‌ ظاهراً به‌ دولت‌ شوروی‌ گرایش‌ داشت‌ و با همکاری‌ مرسل‌ صادق‌اُف‌، بازرگان‌ قفقازی‌ ساکنِ درگز، که‌ همانند او دوستدار بولشویکها بود، همکاری‌ با دولت‌ شوروی‌ را آغاز کرد. کلنل‌ پسیان‌ * ، که‌ در نیمه اول‌ 1300 ش‌ حاکم‌ خراسان‌ بود، آن‌ دو را به‌ مشهد فراخواند. زبردست‌خان‌ از بیم‌ جان‌، با خانواده خود و حدود یکصد تن‌ از جنگجویان‌ چاپشلو، به‌ میان‌ ترکمنها رفت‌ و از آنجا به‌ دولت‌ شوروی‌ پناه‌ برد. مرسل‌ صادق‌اف‌ به‌ مشهد رفت‌ و پس‌ از انتشار خبر فرار زبردست‌خان‌ به‌ شوروی‌، با حضور کلنل‌ پسیان‌ در دادگاه‌ نظامی‌ به‌ مرگ‌ محکوم‌ شد و اعدام‌ گردید. پس‌ از فرار زبردست‌خان‌، کلنل‌ پسیان‌ حکومت‌ درگز را بار دیگر به‌ محمدعلی‌خان‌ منصورالملک‌، حاکم‌ پیشین‌ درگز، واگذار کرد، اما منصورالملک‌ در تابستان‌ 1300 ش‌، به‌ بهانه بیماری‌، برکنار گردید. پس‌ از ختم‌ قیام‌ کلنل‌ پسیان‌، دولت‌ مرکزی‌ تاج‌محمدخان‌، افسر کرد ژاندارم‌، را که‌ از مخالفان‌ مشهور کلنل‌ پسیان‌ بود، به‌ حکومت‌ درگز منصوب‌ کرد اما مردم‌ درگز با این‌ انتخاب‌ مخالفت‌ کردند و دولت‌ ناگزیر بار دیگر منصورالملک‌ را به‌ حکومت‌ درگز گماشت‌ (میرزاصالح‌، ص‌52،55، 57،71، 108، 116، 123؛ اروج‌بیگ‌، ص‌ 246). وی‌ آخرین‌ حاکم‌ موروثی‌ درگز از طایفه چاپشلو بود (قاسمی‌، ص‌380ـ382).

منابع‌: اروج‌بیگ‌بن‌ سلطان‌علی‌بیگ‌، دون‌ ژوان‌ ایرانی، ترجمه مسعود رجب‌نیا، تهران‌ 1338 ش‌؛ محمدمهدی‌بن‌ محمدنصیر استرآبادی‌، جهانگشای‌ نادری‌ ، چاپ‌ عبداللّه‌ انوار، تهران‌ 1341 ش‌؛ اسکندرمنشی‌؛ اعتمادالسلطنه‌؛ محمودبن‌ هدایت‌اللّه‌ افوشته‌یی‌، نقاوهالا´ثار فی‌ ذکر الاخیار: در تاریخ‌ صفویه‌ ، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1373 ش‌؛ شرف‌الدین‌بن‌ شمس‌الدین‌ بدلیسی‌، شرفنامه‌، [قاهره‌ ? 1931]؛ جهانگشای‌ خاقان‌: تاریخ‌ شاه‌اسماعیل، چاپ‌ اللّه‌ دتّا مضطر، اسلام‌آباد: مرکز تحقیقات‌ فارسی‌ ایران‌ و پاکستان‌، 1364 ش‌؛ جورج‌ پرسی‌ چرچیل‌، فرهنگ‌ رجال‌ قاجار، ترجمه‌ و تألیف‌ غلامحسین‌ میرزاصالح‌، تهران‌ 1369 ش‌؛ حسن‌بن‌ مرتضی‌ حسینی‌ استرآبادی‌، تاریخ‌ سلطانی‌: از شیخ‌صفی‌ تا شاه‌صفی‌، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛ فضل‌اللّه‌بن‌ عبدالنبی‌ خاوری‌ شیرازی‌، تاریخ‌ ذوالقرنین، چاپ‌ ناصر افشارفر، تهران‌ 1380 ش‌؛ محمدهاشم‌ رستم‌الحکما، رستم‌التواریخ، چاپ‌ محمد مشیری‌، تهران‌ 1357 ش‌؛ حسن‌ روملو، احسن‌ التواریخ‌، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1384 ش‌؛ محمدتقی‌بن‌ محمد علی‌ سپهر، ناسخ‌ التواریخ‌: تاریخ‌ قاجاریه‌، چاپ‌ جمشید کیانفر، تهران‌ 1377 ش‌؛ فاروق‌ سومر، نقش‌ ترکان‌ آناطولی‌ در تشکیل‌ و توسعه دولت‌ صفوی‌، ترجمه احسان‌ اشراقی‌ و محمد تقی‌ امامی‌، تهران‌ 1371 ش‌؛ احمدبن‌ محمد غفاری‌ قزوینی‌، تاریخ‌ جهان‌آرا، تهران‌ 1343 ش‌؛ ابوالفضل‌ قاسمی‌، خاوران‌: گوهر ناشناخته ایران‌، مشتمل‌ بر تاریخ‌ و جغرافیای‌ درگز و کلات‌، [تهران‌، بی‌تا.]؛ ابوالحسن‌بن‌ محمدامین‌ گلستانه‌، مجمل‌التواریخ‌، چاپ‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌ 1356 ش‌؛ محمدهاشم‌بن‌ محمد مرعشی‌، زبور آل‌داود: شرح‌ ارتباط‌ سادات‌ مرعشی‌ با سلاطین‌ صفویه، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1379 ش‌؛ محمدخلیل‌بن‌ داوود مرعشی‌ صفوی‌، مجمع‌ التواریخ، چاپ‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تهران‌ 1362 ش‌؛ محمد کاظم‌ مروی‌، عالم‌آرای‌ نادری‌،چاپ‌ محمدامین‌ ریاحی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛ جلال‌الدین‌ محمد منجم‌ یزدی‌، تاریخ‌ عباسی‌، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ‌ سیف‌اللّه‌ وحیدنیا، تهران‌ 1366 ش‌؛ احمدبن‌ حسین‌ منشی‌ قمی‌، خلاصه التواریخ، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1359ـ1363 ش‌؛ غلامحسین‌ میرزاصالح‌، جنبش‌ کلنل‌ محمد تقی‌خان‌ پسیان‌ بنابر گزارشهای‌ کنسولگری‌ انگلیس‌ در مشهد ، تهران‌ 1366 ش‌؛ علی‌ میرنیا، سردارانی‌ از ایلات‌ و طوایف‌ درگز در خدمت‌ میهن، مشهد 1361 ش‌؛ زین‌العابدین‌ علی ‌بن عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله الاخبار: تاریخ‌ صفویه‌ از آغاز تا 978 هجری‌ قمری، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1369 ش‌؛ رضاقلی‌بن‌ محمد هادی‌ هدایت‌، ملحقات‌ تاریخ‌ روضه الصفای‌ ناصری‌، در میرخواند، ج‌ 8 ـ10؛ چارلز ادوارد ییت‌، سفرنامه خراسان‌ و سیستان‌، ترجمه قدرت‌اللّه‌ روشنی‌ زعفرانلو و مهرداد رهبری‌، تهران‌ 1365 ش‌.

/ علی‌ پورصفر قصابی‌نژاد /

عماد افروغ: اینگونه رفتارها حکایت از این دارد که رفتار یکسانی در تخریب افراد بعضا از سوی جریانات سیاسی به کار گرفته می شود که به گونه ای در نظر دارد از این گونه جریان ها یک بهره برداری افراطی و احساسی کنند. ...


عماد افروغ اختلال در سخنرانی رئیس مجلس آن هم در حرم حضرت معصومه(ع) و روز ۲۲ بهمن را خلاف عقل، دین، اخلاق و سیاست دانست.
وی با بیان اینکه این اقدام هیچ توجیه دینی، اخلاقی، سیاسی و عقلی ندارد، افزود: اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم تقریبا در مقاطع مختلف شاهد این قبیل تند روی ها و برخوردها از سوی جریانات سیاسی مختلف بوده ایم که پیشتر علیه امام جمعه شیراز، در چند سال اخیر علیه یکی از نوادگان امام(ره) و روز گذشته هم در حرم حضرت معصومه(ع) و علیه رئیس مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاد.

افروغ در گفت و گو با مهر افزوده است: اینگونه رفتارها حکایت از این دارد که رفتار یکسانی در تخریب افراد بعضا از سوی جریانات سیاسی به کار گرفته می شود که به گونه ای در نظر دارد از این گونه جریان ها یک بهره برداری افراطی و احساسی کنند.

عماد افروغ با اشاره به حادثه روز گذشته گفته است: اینکه در این گونه برخوردها چه اندیشه و تحلیلی نهفته است از اصل ماجرا مهمتر است. جریان روز گذشته نشان داد برخی به دنبال این هستند که از شور مردم استفاده کرده و آنها را بی شعور و نافهم بنمایانند. اهداف اصلی این گونه رفتارها را می توان ایجاد فضای هیجانی برای پیشبرد خواسته ها از طریق مردم و تحریف شور و هیجان آنها دانست.

وی ادامه داد: در ارتباط با بهره‌برداری رئیس دولت از تریبون عمومی و بیان شعار جریان انحرافی در راهپیمایی ۲۲ بهمن هم، نمی دانم این شعار به چه معنا است. اگر منظور این باشد که در پاییز و زمستان به سر می بریم و بعد از این فصل بهار و احیاء است خوب طبیعی است که همه منتظرند چند روزی هم تعطیل باشند و به دید وبازدید بروندکه بیان این موضوع جایش در ۲۲ بهمن نیست.د شاید منظورشان چیز دیگری است و برون رفت از انقلاب اسلامی و شرایط موجود را بهار می دانند. من حتی هیچ اشکالی نمی بینم که در مورد اتفاقات منطقه و بیداری اسلامی از بهار یاد کنیم به شرط اینکه یادمان نرود محرک اینها اسلام عزیز است که ابعاد مختلف آن بر مبنای ایجاد فضای آزاد، اخلاقی، اسلامی و معنوی استوار شده است.

عماد افروغ اظهار داشت: جریانی که شعار انتخاباتی آن روز گذشته از سوی رئیس جمهور درراهپیمایی ۲۲ بهمن عنوان شد جریانی مخرب است که نگاه ویژه ای به قدرت دارد و آن را تقدیس می کند. آنها شیرینی قدرت را به هیچ عنوان درافزایش شعور و آگاهی مردم نمی پندارند.

وی افزود: اگر خوب به مواضع این جریان نگاه کنیم انها هر روز رنگ عوض می کنند یکروز با عنوان رعیت گرایی خود را نشان می دهند و یک روز با شکل و شمایلی دیگر که به هر حال صورتهای متفاوت این تفسیر غلط است اینها جریانی فرصت طلب و اشعری مسلک هستند که مردم را هیچ نمی شمارند.

اعلام وضعیت آب و هوا در هفته آینده درگز - هفته چهارم بهمن ماه هزار و سیصد و نود و یک

 

با عرض پوزش به خاطر تاخیر در اعلام آب و هوای این هفته

 

گزارش هواشناسی درگز

 

 

و اما آب و هوای درگز در هفته چهارم بهمن ماه سال جاری 

شنبه: متوسط دما در شب ۳ درجه سانتیگراد و متوسط دما در روز ۱۶ درجه خواهد بود. در روز اول هفته آینده در شهرستان درگز طبق گزارش سایت هواشناسی هوا ابری خواهد بود

 

یک شنبه: متوسط دما در شب ۰ درجه و متوسط دما در طول روز ۱۳ درجه خواهد بود. در این روز هفته آینده هوای کاملا ابری گزارش شده است

 

دوشنبه: متوسط دما در شب 2 درجه و متوسط دما در طول روز ۱۴ درجه خواهد بود. در روز دوشنبه آسمان درگز آفتابی و در ساعت هایی ابری خواهد بود

 

سه شنبه: متوسط دما در شب 4 درجه و متوسط دما در روز 16 درجه خواهد بود. در روز سه شنبه هفته آینده شهرستان درگز هوایی کاملا آفتابی با ابرهای پراکنده را تجریه خواهیم کرد

 

چهارشنبه: متوسط دمای شب 6 درجه و متوسط دمای هوای روز 16 درجه پیش بینی شده است. طبق گزارش هوا شناسی ما در روز چهارشنبه آسمانی آفتابی و ابری خواهیم داشت که در احتمالا در ساعاتی از روز هوا کاملا ابری بشود

 

پنج شنبه: متوسط دمای شب -1 درجه خواهد بود و متوسط دمای روز 12 درجه تخمین زده شده است. در این روز هم هوا ابری خواهد بود و حتی بارش های پراکنده نیز گزارش شده است

 

جمعه: متوسط دمای شب 2 درجه پیش بینی شده است و متوسط دما در طول روز 14 درجه سانتیگراد خواهد بود. در روز جمعه ی هفته آینده احتمالا باید هوایی آفتابی را تجربه کنیم

 

با آرزوی موفقیت و بهروزی برای تمام همشهریان عزیز

 

حمله موشکی و خمپاره ای به کمپ لیبرتی مجاهدین خلق، 7 کشته و ۱۰۰ مجروح. ۲۱ بهمن ۱۳۹۱

 

بنده به شخصه همیشه معتقد بودم که از حقوق یک مظلوم (هرکه که باشد) باید حمایت کرد. از صبح که خبر این حمله موشکی و قتل عام را شنیده ام با خودم در این فکرم که آیا جامعه می پذیرد که این عمل خونین به همین راحتی اتفاق بیفتد آیا بازهم در عین سکوت روح ها جریحه دار خواهند شد و یا اینکه برعکس این جماعت به دلیل جنایاتشان در وجدان عمومی آنقدر محکوم هستند که این بلایا حق آنها تعریف شود و آه خانواده های ترور شده؟

به نظرم مجاهدین خلق با غرور و حماقت تمام این سالها بی خود و بی دلیل تشکیلات خود را حفظ کرده است.

مجموعه ای که به خواست مردم ایران در انقلاب تن نداده است و علیه آنها قد راست کرده است. مجموعه ای که زمانی که مادران ایرانی فرزندان خود را با عشق به مقابل گلوله می فرستادند علیه تمام این کشور سلاح به دست گرفت و با صدام معدوم دست دوستی داد و به جوانان این سرزمین در مرزها و داخل کشور تاخت. مجموعه ای که بیش از سه دهه است در مقابل دیدگان این ملت علیه منافع ملی و امنیت ملی این مردم قدم برمیدارد. مجموعه ای که حتی یک درصد از مردم ایران را نمی توان یافت که دلی با آنها داشته باشد... بهتر بود خودش اشتباهاتش را می فهمید و  نیست می شد. حتی اگر به اندیشه خویش فکر می کرد می دانست که مثل ابری سیاه و بی آبرو روی شعارها و آرمانهای خویش را نیز پوشانده است.

مجاهدین خلق

 
واقعا چگونه می شود از حقوق اینچنین انسانهایی دفاع کرد؟ کسانی که حتی به خودشان رحم نمی کنند!!! منِ قلم به دست چگونه می توانم به آنها رحم کنم؟

در دل و روح اکثر جوانان این کشور، کمپ اشرف مملو از یک عده انسان مریض است که قلعه جادوگر ساخته اند. جوانان و نوجوانان ایرانی کمپ اشرف را سراسر روح های بی ارزش و سرگردانی می بینند که تمام لحظات خود را حریص کشتن و دریدن مردم ایران است... مردمی که تصمیم می گیرد و حرکت می کند و قضاوت می کند و در یک کلام زنده است و احساسات دارد و می رنجد و خوشحال می شود... این موجودی به نام ملت ایران از کدام رفتار سه دهه این جماعت دل خون نشده است؟ نگاه جوانان به مجاهدین تنها در همین جمله خلاصه شده است: "دشمنی در خارج از مرزها هست که کینه توزانه به تمام مردم ایران می نگرد"

 

مجاهدین خلق

 
به عنوان یک جوان اصلاح طلب در اعتراضات بعد از انتخابات با هرکدام از جوانان اصلاح طلب که در مورد حمایت مجاهدین خلق از اعتراضات خیابانی صحبت می کردم به خاطر این موضوع شرمنده بود و واقعا همگی از همراهی لفظی اینان با ما احساس ننگ می کردیم.

شخصیت مجاهدین در ایران امروز این است... مجاهدین خلق و سلطنت طلب های دیروز و جمهوری خواه شده های امروز و امثال این عناصر مترود ملت ایران، هیچگاه در نظام سیاسی و حتی اجتماعی ایران جایگاه توجیح شده ای ندارند و نخواهند داشت.

به خاطر همین گفتم بهتر بود نیست می شدند...

 

تعدادی از تصاویر مریوط به کمپ اشرف و مجاهدین خلق در ادامه مطلب قرار داده ایم

باز هم ادامه سیاست های خارجی ذلت بار دولت در منطقه و بازهم کوچک شدن شخصیت ملت بزرگ ایران. باز هم مسخره شدن احمدی نژاد و از رو نرفتن این مرد...


 انتقام مرسی از احمدی نژاد در قرار ندادن پرچم ایران پشت احمدی نژاد

 
بر خلاف پروتکل های دیپلماتیک، هنگام دیدار محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران با محمد مرسی رئیس جمهوری مصر در قاهره، پشت احمدی نژاد پرچم ایران قرار داده نشده بود. این اقدام دولت مصر پاسخی بود به نحوه رفتار دولت ایران هنگام سفر مرسی به تهران.

هنگامی که مرسی برای شرکت در افتتاحیه اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به تهران رفته بود، در دیدار با احمدی نژاد پشت او پرچم مصر قرار داده نشده بود. از این رو مصری ها قصد مقابله به مثل با ایرانی ها داشتند.

سفر احمدی نژاد به مصر بسیار پر حاشیه شد. در دیدار با شیخ الازهر به خاطر سیاست های جمهوری اسلامی ایران سرزنش شد و هنگام خروج از مسجدی در قاهره هم هدف حمله یک جوان سوری با لنگه کفش قرار گرفت.

حال سوال اینجاست که با چه استدلال و سیاست راهبردی رئیس جمهور تصمیم می گیرد که به مصر سفر کند؟ آیا سفر رئیس جمهور مملکتمان به جامعه ای که از سیاست های ایران در منطقه نفرت دارد و دولتی که همین چند وقت پیش به شکل تندی حملات شدیدی را علیه دولت ایران در خصوص امنیت خلیج فارس داشته است صحیح است؟

این کدام سیاست عزتمندانه خارجیست؟ چرا نخبگان به این سیاست ها و اقداماتی که بانی ذلت و آبروریزیست اعتراض نمی کنند؟ آقای احمدی نژاد از جان آبروی ملت ایران چه می خواهد؟ تا کی باید تاوان سیاست های غلط و بی خردانه را بدهیم؟ چقدر قبل از رفتن رئیس جمهورمان اطلاعات کسب کردیم از وضعیت کشور میزبان؟ چه تحلیل و بررسی ما را قانع کرد رفتنمان آبرو ریزی نیست؟ به شخصه لحظه شماری می کنم که بلای مدیریت این مرد بر این کشور هرچه سریعتر تمام شود و دعای من برای مردمان هموطنم این است که این شخص و به مانند او هرگز به عرصه قدرت در ایران باز نگردد و مردم از این بی آبرویی نجات پیدا کنند. انشاالله

به مناسبت ده فجر در شهرستان درگز برنامه های طنز تئاتر در اداره ارشاد اسلامی درگز برگذار می شود. 


 
گروه هامش در درگز برگذار می کند. 
 
متن کمدی اکتشافات به مناسبت دهه فجر در اداره ارشاد درگز به اجرای عموم گذاشته می شود. در اداره ارشاد اسلامی درگز از تاریخ 18 بهمن به مدت یک هفته هر روز ساعت 18بعد از ظهر مهمان تماشای تئاتر هنرمندان درگز باشید.
 
 

گروه هامش درگز

 
 
کارگردان: احسان درسنی
 
بازیگران: عباس غفارنیا، صالح یساقی، احمد صالحیان، علی جعفری و امیر اخلاقی

موفقیت دوتن از هنرمندان درگز در زمینه کارگردانی و فیلم برداری در جشنواره بین المللی فیلم فجر...


نشست خبری فیلم سینمایی آفتاب مهتاب زمین به کارگردانی علی قوی تن در سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر در سالن همایشهای برج میلاد تهران با حضور خبرنگاران رسانه ها برگزار شد.

 

 علی قوی تن و شهاب نوروزیان

 

شهاب نوروزیان و علی قوی تن

 

علی قوی تن و شهاب نوروزیان

 

 

موسیقی این فیلم توسط رضا شایا ساخته و توسط مسعود بهنام در استودیو بهمن میکس شده است. حدود 20 درصد از صحنه‌های فیلم در تهران می‌گذرد که بخش‌هایی از آن  در خیابان‌ها و کوچه‌ها است.
سینمایی «آفتاب، مهتاب، زمین» یک ملودرام اجتماعی است که درباره دختر دانشجویی است که بخشی از خاطرات کودکی خود را مرور می‌کند.

«آفتاب، مهتاب، زمین» درباره کودکان و نوجوانان ساخته شده و به روابط ساده و بدون پیچیدگی آدم‌ها می‌پردازد. صدف بهشتی، مهسا معرفتی، حسین محمدیان، شادی محمدپور، محمود مرتضائی، توحید رستمی و دنیا نجفی در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.
«پرواز بادبادک‌ها» فیلم سینمایی قبلی این کارگردان که در جشنواره فجر سال گذشته به نمایش در آمد نیز هنوز امکان اکران پیدا نکرده است . این فیلم برای مخاطب کودک و نوجوان ساخته شده‌است و در ارتباط با واقعیت‌هایی از زندگی دشوار دانش‌آموزان مدرسه‌ای روستایی است که معلم این مدرسه با سختی‌هایی قصد دارد با بچه‌های مدرسه همراه شود و مشکلاتشان را برطرف کند. روناک پوریادگار بازیگر بزرگسال فیلم است و بازیگر نقش اصلی کودک علی معرفتی است.

تعدادی از عواملی که در ساخت فیلم همکاری دارند، عبارتند از:
نویسنده، کارگردان و تهیه کننده : علی قوی‌تن/ مدیر فیلمبرداری : شهاب نوروزیان/ صدابردار: احمد صالحی/ برنامه‌ریز: بیژن موسوی کاشانی / مدیر تولید : داریوش بابائیان/ جانشین تولید: جمشید حاجی اسحاق/ مشاورمذهبی: حجت الاسلام جعفر دانا/ طراح چهره پردازی : رحیم مهدی خانی/ مجری چهره پردازی: مجید وثیقی، روشنک وکیلیان/ طراح صحنه و لباس:  علی قوی‌تن، سمیه بُرجی/ منشی صحنه : سارا اصلانی/ عکاس صحنه : زهرا قوی‌تن/ دستیارکارگردان : سعید لشگری / دستیار فیلمبردار: حامد قوی‌تن/  دستیار صدابردار: جواد شاکری/ بازیگران : صدف بهشتی، مهسا معرفتی، حسین محمدیان،شادی محمدپور، محمود مرتضایی، توحید رستمی

مستند شوک فیلمیست که درباره موضوعات و مشکلاتی اجتماعی ساخته شده است. هدف تولید کنندگان این اثر آشنا شدن جوانان و اقشار مختلف با معضلات اجتماعیست که امروزه سعی دارد از ناامیدی ها و تنهایی ها و ضعف های اجتماعی ایرانی سوء بهره برد و چون یک بیماری روح جوانان این جامعه را به سوی نابودی و تباهی کشاند. دیدن این مستندات خالی از لطف نیست. به همین منظور قلم یاز مستنداتی از این آثار را جهت دانلود و نمایش منتشر می کند... 

مستند شوک




مستند شوک - قسمت اول

 فضای گروه های شیطان پرستی در ایران و جهان و مشکلات شخصیتی در شکل گیری آنها و عاقبت گرایش به چنین گروه هایی از زبان اعضای گرفتار شده در دام گروه (برگرفته از فیلم مستند شوک) به مدت 13:20 .





مستند شوک - قسمت دوم

 
 گروه های شیطان پرستی و موسیقی، رفتارهای شنیع، مهمانی‏های شبانه و ارضای شخصیتی نادرست و عاقبت گرایش به چنین گروه هایی از زبان اعضاء گرفتارشده در دام گروه (برگرفته از فیلم مستند شوک)به مدت 12:26 .





مستند شوک - قسمت سوم

بررسی عقاید و عملکرد گروه های شیطان پرست و رابطه آنها با موسیقی رپ و مواد مخدر و آشنایی با ابزارهای آنها برای جذب افراد. به مدت 11:59 .





مستند شوک - قسمت چهارم

 
 بررسی عقاید و عملکرد گروه های شیطان پرست و رپ و آشنایی با ابزارهای آنها برای جذب افراد به گروه و عاقبت گرایش به چنین گروه هایی از زبان اعضاء گرفتار شده در دام گروه (برگرفته از فیلم مستند شوک) به مدت 10:05 .

قلعه تاریخی نساء:  اطلاعاتی تاریخی در مورد قلعه مشهور نساء که معمولا برای کسانی که در مورد شهرستان درگز و اطراف آن تحقیق می کنند این نام بارها به گوش خورده است. در آینده بیشتر و مفصلتر به نساء و پیوستگی تاریخی اش با درگز خواهیم نوشت

 

 
قلعه نسا در حدود ۱۵ کیلومتری جنوب غربی شهر عشق‏ آباد پایتخت کشور ترکمنستان قرار دارد و هم‏ اکنون این ناحیه به منطقه حفاظت شده‌ای تبدیل شده است و دولت این کشور به عنوان اثر مهم باستانی که در سال ۲۰۰۷ به ثبت جهانی رسیده است، از آن محافظت می‏کند.
هم اکنون از نسا تنها بقایای ارگ کهن اشکانی باقی مانده که در نوع خود از آثار باستانی منحصر به فرد جهانی به شمار می‌رود و مورد بازدید عمومی قرار دارد.
نسا در پارسی باستان به معنی آباد و آبادی بوده و هم اکنون روستاهایی با نام نسا در استان‌های البرز، فارس، کرمان و خراسان وجود دارد و نام نسا در زمان فرمانروایی مهرداد اول اشکانی (۱۷۱ تا ۱۳۸ پیش از میلاد) به مهردادکرت تغییر یافت اما امروزه باستانشناسان و مورخان آن را همچنان با نام نسا می‌شناسند.

برای دیدن تصاویر در اندازه اصلی بر روی آن راست کلیک کنید و در زبانه جدید پرونده را مشاهده کنید

800px-Nisa

مجموعه تاریخی قلعه نسا شامل ۲ محوطه باستانی به نام‌های نسای جدید و نسای قدیم است. نسای قدیم قلعه‏ای است که اقامتگاه شاهانه با کاخ و خزانه‏، ادارات و پادگان و نیایشگاه در آن پس از حدود ۲۳۰۰ سال همچنان باقی مانده است و گردشگران بسیاری از نقاط مختلف دنیا برای دیدن این گنجینه عظیم از آن روزانه بازدید می‌کنند.
در بازدید از این منطقه، اولین نکته‌ای که جلب نظر می‌کند این است که در کاوش‌های باستانی ارگ نسا، دخمه‌ها و پرستشگاه‌هایی مربوط به آیین مهر پرستی (از آیین‌های مربوط به آریایی‌ها) دیده می‌شود که پیش از همه گیر شدن کیش زرتشت در ایران رواج داشته ‌است.
همچنین برخی از آثار باستانی کشف شده در این ارگ، نشانه‌هایی از هنر باستانی یونانیانی را دارد که در دوران سلطه جانشینان اسکندر مقدونی به ایران باز می‌گردند و در نهایت اشکانیان فرمانروایی آنان را برمیچینند و از آن پس شهر نسا موطن اصلی شاهان اشکانی لقب گرفت.
هسته اصلی شهر به شکل کثیر الاضلاع نامنظم است که هر گوشه از دیوارهای شهر برج‌های چهارگوشی خودنمایی می‌کند. درون شهر، دیوارهای خشتی قلعه به قطر پنج متر و به ارتفاع ۲۰ متر است. همچنین در محله‏های مسکونی، عمارت، ساختمان‌های عمومی و آرامگاه‌هایی قرار دارد و در تپه جنوبی شهر نیز انبار غله عظیم و عمارتی برای محافظت از آن نگاه هر بازدید کننده‌ای را به خود خیره می‌کند.

02_Merdad

بخشی از یک پیکره که احتمالا مهرداد یکم بوده است

براساس نوشته مورخان، شهر نسا وسعت خیلی زیادی داشته است، بطوری که ۲ تن از سلاطین بزرگ پارتی از جمله “مهرداد” بنیانگذاران این سلسله در ۱۳۸ سال قبل از میلاد مسیح تلاش فراوانی برای گسترش سرزمین‌های این سلسله انجام داده و این در حالی است که در متون تاریخی فارسی و عربی پس از اسلام پیوسته از نسا به عنوان یکی از شهرهای مهم خراسان یاد شده ‌است.
براساس این نوشته‌ها، قبور پادشاهان پارتی در نسا عنوان شده و موقعیت مکانی آن مبهم بوده است تا این که کاوش‌های باستان شناسی ثابت کرد که پایتخت پارتیان همان شهری می‌باشد که امروز نسا در حومه عشق آباد ترکمنستان واقع شده است.
براساس نوشته “ابوذر ابراهیمی ترکمان ” در کتاب حکایت سه شهر، “نسای جدید” یک حوزه استقراری بزرگ در حدود ۳۰۰ هکتار بوده که مشتمل بر اراضی و حومه اطراف و یک شهر حایز اهمیت در منطقه است. استناد عناوین نسا قدیم یا نسا جدید مربوط به قرون اخیر است و براساس نوشته‌های تاریخی، زندگی در این شهر حتی تا قرن هفدهم رونق داشته است.

13900804113652_PhotoL

این محقق که سال ها در ترکمنستان مشغول تحقیق بوده، معتقد است که اگرکسی قصد تحقیق در باره فرهنگ و تمدن ترکمنستان در بین سال های ۳۰۰ تا ۲۰۰ قبل از میلاد را داشته باشد باید فرهنگ و تمدن اشکانی را مورد بررسی دقیق قرار دهد.
ابراهیمی می‏گوید، گرچه پارت‌ها ابتدا تحت تاثیر فرهنگ یونانی قرار داشتند و معیارهای هلنی را قبول کرده بودند، اما خیلی زود آگاهی‏های ملی گرایی تقویت شد و فرهنگ، هنر و زبان یونانی به نفع زبان فارسی از صحنه خارج گردید.
همچنین برخی از دیوارهای ضخیم این شهر که مشرف به مناطق دشت و جلگه‏ای حومه شهر عشق‏آباد است، هم‏ اکنون نیز وجود دارد. این درحالی است که اطراف شهر نسا در یک منطقه مسطح بوده ولی تپه‏هایی به شکل دیوار ضخیم سراسر این شهر را محصور کرده با اینکه گفته می‌شود این دیوارها بعدها ایجاد شده است.
دکتر “کارلو لیپولیس “سرپرست یک گروه باستان شناسی ایتالیایی در خاطرات خود می‏گوید که گروه تحت سرپرستی وی با انجام کاوش‌های باستان شناسی در معبدی در منطقه نسا قدیم که ۱۴ سال به طول انجامید، آثار ارزشمندی متعلق به دولت پارت‌ها را کشف کرده است.
سرپرست گروه باستان شناسی ایتالیایی می‏گوید که در این معبد که ۲ هزار سال پیش ساخته شده، مجسمه‌های ارزشمندی از جمله مجسمه‌ای از سر “تیرداد اول” پادشاه پارت به دست آمده است. مقداری ظروف و دیگر اشیای باستانی در این منطقه از جمله نقاشی و تزیینات دیواری در قلعه قدیمی نسا کشف شده که نیاز به تحقیق بیشتری دارد.

13900804113925_PhotoL

این در حالی است که اگر چه فرهنگ یونانی در دوره هلنی نزد مردم خاورمیانه مقبولیت قابل توجهی پیدا کرده بود، اما در دوره اشکانیان شاهد احیای فرهنگ ایرانی در مذهب، هنر و حتی پوشاک هستیم.

ریتونهای معروف نسا، سمبل و نماد منطقه

05_Avorio-Nisa

ریتونی از جنس عاج، به دست آمده از نسا

“مقصد” کارشناس دفتر منطقه حفاظت شده قلعه نسا در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری فارس در خصوص ویژگی‌های منحصر بفرد این منطقه می‌گوید، در طول دهه‌های اخیر که این منطقه توسط باستان شناسان بنام کشورهای مختلف مورد کاوش قرار گرفته است، به اذعان کارشناسان باارزش ترین مجموعه کشف شده مربوط به ریتون‌های متعددی است که از دوره حکمرانی اشکانیان در این منطقه بدست آمده است.

این گنجینه در ساختمانی مربع شکل کشف شد که آرامگاه بزرگان اشکانی بوده و از قرن دوم و سوم پیش از میلاد تا قرن اول پس از میلاد آنرا ساخته‏اند.

این محقق تاریخی در توضیح چگونگی کشف ریتون‌ها چنین اظهار داشت که پس از مرگ پادشاهان و بزرگان اشکانی هر فرد را درون اتاقی دفن می‏کردند و اتاق او را پر از اجناس گرانبها می‏کردند و در اتاق را برای همیشه می‌بستند. نفر بعدی را در اتاقی کنار آن دفن می‏کردند و این شیوه دفن سه قرن به طول انجامید تا اینکه از انتهای قرن اول پس از میلاد دیگر کسی را در این محل دفن نکردند.

وی افزود، ۲۰۰ سال پس از پایان این شیوه دفن پادشاهان، مقبره های اشکانی در قرن سوم پس از میلاد به طور وحشیانه‌ای مورد غارت قرار گرفت و ریتون‌های بسیاری از بین رفت اما تعدادی از آنها که باقی ماند، اکنون گرچه پوسیدگی بسیاری یافته است و حتی با وزش بادی هم از هم می‌پاشد اما قدمت تاریخی آن و تصاویر خدایان و حیوانات افسانه‌ای، جلوه‌ای از عظمت آن دوران تاریخی را به رخ می‌کشد و عظمت گنجینه تاریخی قلعه نسا را نمایش می‌دهد.

این کارشناس فرهنگی تاکید کرد، بنابر اطلاعات تاریخی در دوران پارت‌های اشکانی قلعه نسا توسط آجر و به سبک و شیوه منحصر به فرد معماری ساخته شده است. اما از آنجایی که هیچ کارگاهی برای تولید مصالح در اطراف قلعه نسا کشف نشده است، به نظر می‌رسد مصالح از طریق جاده ابریشم و دیگر نقاط جهان به این منطقه آورده شده است که این خود نشان از مراودات اقتصادی بزرگ در آن دوره نیز بوده است.

13900804114527_PhotoL

مقصد با اشاره به اینکه تاکنون تنها ۳۰ درصد منطقه مورد کاوش باستانشناسان قرار گرفته است، افزود: اولین عملیات کاوشگری باستان شناسی در قلعه نسا را “میخائیل ماسون” مورخ و باستان شناس مشهور روسی و بعد از وی “وادیم ماسون” پسر وی و سپس باستانشناسان خارجی به ویژه ایتالیایی، فرانسوی و آلمانی انجام داده و این طرح‌ها هم اکنون نیز در قالب ماموریت‌های باستانشناسی مشترک در حال ادامه است.

توریست‌های ایرانی، کم تعداد ترین بازدید کنندگان قلعه نسا هستند

این کارشناس و مسئول گنجینه تاریخی قلعه نسا گفت، در حالیکه قلعه نسا از مهمترین و مشهورترین محل‌های جذاب برای توریست‌های داخلی و خارجی و نیز مورد توجه و علاقه محققان و اندیشمندان بسیاری از سراسر دنیا است، اما گردشگران ایرانی علارقم این نکته که منطقه جزئی از ایران باستان نیز محسوب می‌شود، کمتر به بازدید از قلعه نسا علاقه نشان می‌دهند و کمترین تعداد بازدید کننده کشورهای خارجی را دارند.
وی گفت: تاکنون حدود ۳۰ درصد کارهای باستانشناسی قلعه نسا انجام شده است و بایستی منتظر روزهایی برای رمزگشایی دیگر آثار به جامانده از تمدن و فرهنگ سلسله پارت‌های اشکانی باشیم که برای این امر مهم، همت باستانشناسان ایرانی برای کاوش در این منطقه تاریخی بیش از گذشته احساس می‌شود.
در نهایت، همانطور که در گزارش‌های تاریخی آمده است، نسا چند سال پیش از میلاد مسیح بر اثر زمین لرزه سهمگینی ویران شد اما دوباره بازسازی شد و به حیات خود ادامه داد.
پس از آنکه ساسانیان به فرمانروایی اشکانیان پایان دادند، نسا اهمیت خود را از دست داد و رو به زوال نهاد، اما پیروز، پادشاه ساسانی این شهر را دوباره احیا کرد و اکنون به میراثی ماندگار برای مردم جهان تبدیل شده است.

گفتنی است، سازمان یونسکو در سال ‪ ۱۹۹۹‬میلادی آثار تاریخی مرو قدیم در جنوب ترکمنستان را به ثبت جهانی رساند و ما نیز در ۲ قسمت به معرفی کامل آن پرداختیم. همچنین در سال ‪ ۲۰۰۵‬میلادی نیز آثار تاریخی “کهنه‌اورگنج” در شمال ترکمنستان در فهرست میراث فرهنگی سازمان یونسکو ثبت شده است که در گزارشات بعدی به سراغ معرفی این منطقه نیز خواهیم رفت.

موقعیت آب و هوایی درگز در روزهای مختلف هفته آینده از سایت گزارش هواشناسی جهانی

 

گزارش هواشناسی درگز

 

 با توجه به گزارش های هواشناسی که ما از سایت هواشناسی استخراج می کنیم و اینجا به صورت هفتگی ارائه می کنیم مشاهده می گردد که توده های هوایی طبق گزارش دقیق اتفاق می افتند و این موضوع ما را در صحت این گزارشات مطمئن می کند و از مفید بودن این گزارش هواشناسی امیدوار. اما بعضا اختلافات جزئی در دما و یا میزان بارش ها نیز در این گزارشات دیده می شود که کاملا طبیعیست و امیدواریم دوستان به بزرگی خود گذشت کنند. به خاطر اینکه ما معمولا گزارش هوای مثلا ششمین روز آینده را هم منتشر می کنیم ممکن است تغییراتی اتفاق بیفتند که گاها دمای اعلام شده دو درجه بالاتر و یا پایین تر باشد و یا اینکه برف گزارش شده به صورت باران بارش داشته باشد. اما اینطور که در گزارشات چند هفته گذشته دیدیم اتفاقا این گزارشات هواشناسی صحیح و مفید هستند. موفق باشید

 

 

و اما آب و هوای درگز در هفته سوم بهمن ماه سال جاری

 

شنبه: متوسط دما در شب ۴ درجه سانتیگراد و متوسط دما در روز ۱۴ درجه خواهد بود. در روز اول هفته آینده در شهرستان درگز طبق گزارش سایت هواشناسی هوا ابری خواهد بود

 

یک شنبه: متوسط دما در شب ۳ درجه و متوسط دما در طول روز ۱۱ درجه خواهد بود. در این روز هفته آینده هوای کاملا ابری به همراه بارش باران گزارش شده است

 

دوشنبه: متوسط دما در شب ۱ درجه و متوسط دما در طول روز ۱۰ درجه خواهد بود. در روز دوشنبه آسمان درگز آفتابی و ابری خواهد بود که احتمالا در اکثرا ساعات این روز ما خورشید را پشت ابرها خواهیم داشت

 

سه شنبه: متوسط دما در شب ۲- درجه و متوسط دما در روز ۱۴ درجه خواهد بود. در روز سه شنبه هفته آینده شهرستان درگز هوایی کاملا آفتابی و خوب را تجریه خواهیم کرد

 

چهارشنبه: متوسط دمای شب ۵ درجه و متوسط دمای هوای روز ۱۷ درجه پیش بینی شده است. طبق گزارش هوا شناسی ما در روز چهارشنبه آسمانی آفتابی خواهیم داشت که در ساعاتی در روز ابرهایی که خورشید را کاملا خواهند پوشاند نیز گزارش شده است

 

پنج شنبه: متوسط دمای شب ۳ درجه خواهد بود و متوسط دمای روز ۱۶ درجه تخمین زده شده است. در این روز هم مانند روز چهارشنبه هوا ابری خواهد بود

 

جمعه: متوسط دمای شب ۳ درجه پیش بینی شده است و متوسط دما در طول روز ۱۵ درجه سانتیگراد خواهد بود. در روز جمعه ی هفته آینده احتمالا باید ابرها کم کم از آسمان رخت ببندند و آسمانی آفتابی را تجربه کنیم

 

موفق و بهروز و سلامت و سربلند باشید

 

صفحه اختصاصی انتشار اخبار هواشناسی درگز

سهراب سپهری: مرگ مسئـول قشنگی پـر شـاپرک اسـت

 

 ... و نترسیم از مرگ

مرگ پایان کبوتر نیست.

مرگ وارونه یک زنجره نیست.

مرگ در ذهن اقاقی جاری است.

مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد.

مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می‌گوید.

مرگ با خوشه انگور می‌آید به دهان.

مرگ در حنجره سرخ – گلو می‌خواند.

مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است.

مرگ گاهی ریحان می‌چیند.

مرگ گاهی ودکا می نوشد.

گاه در سایه نشسته است به ما می‌نگرد.

و همه می‌دانیم.

ریه‌های لذت، پر اکسیژن مرگ است.

سهراب سپهری

 

 

مرگ

یک تصویر زیبا از زندگی ساده و سراسر محبت یک روستایی

 

زندگی هست هنوز

 
 

بو داغلار اولو داغلار 

چشمه لی سولو داغلار

بوردا بیر ایگیت اولوب 

گوی کیشنه‌ر بولوت آغلار 

ترجــمه:
به کوههای سر به فلک کشیده بنگر
کوههای پر چشمه و پر آب
اینجا قهرمانی مرده‌است
از غمش آسمان زوزه می‌کشدو ابر میگرید. 

جـانشین فرمانده انتظامی درگز خبر داد:  دستـگیری سارق و کشف هفـت فقـره سرقـت مغـازه های درگـز

 

سارق مغازه های درگز

خبرگزاری آریا- سارق حرفه ای مغازه در شهرستان درگز خراسان رضوی دستگیر و به 7 فقره سرقت اعتراف کرد. 

به گزارش خبرگزاری آریا، جانشین فرماندهی انتظامی شهرستان درگز سرهنگ محرم ناصری در تشریح این خبر گفت : روز گذشته د رپی خبر چند فقره سرقت به یک شیوه از مغازه های سطح شهر پلیس آگاهی با اقدامات پلیسی و فعال کردن منابع مخبرین و بررسی سوابق متهمین حرفه ا ی با شگرد خاص سارق را دستگیر کردند
وی در این خصوص گفت : پس از بازجویی و تحقیقات متهم به هفت فقره سرقت اعتراف نمود. کلیه اموال مسروقه کشف شناسایی و به مال باختگان تحویل شد. 
وی گفت: در این رابطه پرونده متشکله به همراه متهم به دادسرا ارسال در نهایت متهم روانه زندان شد

 

خداوند حقیقت دارد و حقیقت نابود ناشدنیست

 

شهاب الدین شیخی روزنامه نگار و فعال مثلا حقوق بشر همین الان در برنامه روی خط صدای امریکا بعد از کلی مزخرفات و حرفهای بی ارزش زمانی که می گفت: "خدا در قرآن گفته که از اسلام مراقبت می کند" نیشخندی زد و دری وری هاش رو ادامه داد.


با توجه به وجود کلی معجزات خارق العاده و اثبات ها و دلایل منطقی و عاقلانه در باب حقیقت خدای محمد و با توجه به اینکه بعد 1400 سال توی این کره خاکی بیشتر از یک میلیارد مسلمان داریم. اونوقت کجای این آیه شریفه پوزخند داشت بدبخت؟

شنود موبایل ها چگونه انجام می شود و راه های مقابله با آن چیست؟


امروزه یکی از تجارت های پرسود برای شرکت های سازنده تلفن های همراه ، فروش دستگاه های فعال کننده میکروفون های تلفن های همراه و امکانات شنود این میکروفون های فعال شده می‌باشد. این دستگاه ها قابلیت هایی به خریداران آنها می‌دهد که با استفاده از آن می‌توانند به راحتی ، تلفن همراه شخص مورد نظر خود را به میکروفون مخفی خود تبدیل نموده و همه مکالمات وی در محل کار ، منزل و یا حتی در جمع دوستان را  به راحتی شنود نمایند.

البته این دستگاه های شنود تنها توسط شرکت های سازنده تلفن های همراه ، تولید نمی‌شود و سایر شرکت های تولید کننده نرم افزار های موبایل نیز می‌توانند در صورت داشتن کد های نفوذ به دستگاه های تلفن های همراه شرکتی خاص نرم افزار مناسب شنود این نوع تلفن های همراه را تولید نمایند.

البته فعال کردن این نوع سیستم ، عموماً نیاز به نصب نرم افزار مربوطه بر روی تلفن همراه افراد قربانی دارد که این عمل ممکن است از طریق ارسال پیامک ، بلوتوث و ... انجام گیرد.

در صورتی که فرد مهاجم بخواهد از شیوه ارسال پیامک برای نصب این نرم افزار مخفی استفاده نماید، پیامکی عمومی‌ مانند تبریک سال نو به طیف وسیعی از مشترکان یک شهر ارسال می‌کند و مشترکان تلفن های همراه نیز پس از خواندن این پیامک، فرد مهاجم را در جایگذاری این جاسوس کوچک یاری می‌رسانند.

با استفاده از این تکنولوژی، هر تلفن همراه می‎تواند یک جاسوس بالقوه باشد که حتی در صورت خاموش بودن دستگاه تلفن همراه نیز می‌تواند بسته به حساسیت میکروفون خود، امواج صوتی را از شعاعی از محیط ، جذب و ارسال نماید.

لازم به ذکر است  که این سیستم جاسوسی ، تنها محدود به شنود مکالمات محیطی نمی‌شود بلکه این دستگاه ها قادر به دسترسی به تمامی‌بخش های تلفن همراه از قبیل یادداشت های شخصی ، پیام‌های کوتاه ، لیست تماس ها و ... می‌باشند.

روش‎های مقابله

1. در صورتی که این سیستم جاسوسی توسط یکی از شرکت های سازنده تلفن همراه به فرد مهاجم فروخته شود، عملاً هیچ کاری نمی‌توان انجام داد جز اینکه به هنگام حضور در جلسات کاری و خصوصی که اطلاعات با ارزشی (مانند اطلاعات مالی) ردوبدل می‌شود باتری موبایل خود را خارج کرده و فضای کاری را عاری از دستگاه تلفن همراه شرکت مورد نظر نمایید.

2. حتی الامکان شماره هایی که پیامک های گروهی ارسال می‌نماید را Ban نمایید.

3. پیامک هایی که از افراد ناشناس می‌رسد و دارای حجمی‌ بیش از یک اس ام اس است را باز نکنید.

4. Bluetooth دستگاه موبایل خود را در مواقع غیر ضروری ، در حالت Off قرار دهید.

5. اطلاعات شخصی و حساس مانند رمز عبور سامانه بانکی ، شماره حساب و ... را در دستگاه تلفن همراه خود ذخیره ننمایید.

6. در بازه‎های زمانی کوتاه ، دستگاه تلفن همراه خود را Format نمایید.

7. به یاد داشته باشیم که دستگاه های تلفن های همراه نسل قدیم به دلیل قدرت پردازش و فضای حافظه اندک از امنیت به مراتب بالاتری نسبت به تلفن های نسل جدید برخوردار هستند.

 

در پایان یادآور می‎شود که نوکیا از متهمان شنود گوشی‎های تلفن‎های همراه در دنیاست!


منبع: ابزارهای جاسوسی

موقعیت آب و هوایی درگز در روزهای مختلف هفته آینده در سایت گزارش هواشناسی جهانی

 

گزارش هواشناسی درگز

 

 

آب و هوای درگز در هفته دوم بهمن ماه سال هزار و سیصد و نود و یک

شنبه: متوسط دما در شب ۶ درجه سانتیگراد و متوسط دما در روز ۱۸ درجه خواهد بود. در روز اول هفته آینده در شهرستان درگز طبق گزارش سایت هواشناسی هوا کاملا ابری خواهد بود

یک شنبه: متوسط دما در شب ۷ درجه و متوسط دما در طول روز ۱۶ درجه خواهد بود. در این روز کم کم ابرها از آسمان رخت بر خواهند بست و ما هوایی آفتابی را تجربه خواهیم کرد

دوشنبه: متوسط دما در شب ۷ درجه و متوسط دما در طول روز ۱۸ درجه خواهد بود. در روز دوشنبه آسمان درگز آفتابی تا کمی ابری خواهد بود

سه شنبه: متوسط دما در شب ۸ درجه و متوسط دما در روز ۱۸ درجه خواهد بود. در روز سه شنبه هفته آینده شهرستان درگز هوایی کاملا آفتابی و خوب را تجریه خواهیم کرد

چهارشنبه: متوسط دمای شب ۳ درجه و متوسط دمای هوای روز ۱۳ درجه پیش بینی شده است. طبق گزارش هوا شناسی ما در روز چهارشنبه آسمانی آفتابی خواهیم داشت که در ساعاتی در روز ابرها و بارش های پارکنده  و بسیار گذرا نیز گزارش شده است

پنج شنبه: متوسط دمای شب ۱ درجه خواهد بود و متوسط دمای روز ۴ درجه تخمین زده شده است. در این روز درجه هوا به یکباره به شدت کاهش خواهد داشت و هوا کاملا ابری و بدون خورشید خواهد بود

جمعه: متوسط دمای شب صفر درجه پیش بینی شده است و متوسط دما در طول روز ۳ درجه سانتیگراد خواهد بود. در روز جمعه ی هفته آینده همچنان هوای درگز ابری و بدون آفتاب خواهد بود. حتی طبق گزارش سایت هواشناسی بارش های جزئی برف را نیز در این روز می بایست تجربه کرد که با این تفاصیل روز جمعه هفته آینده سردترین روز هفته آینده خواهد بود

 

هفته دوم بهمن ماه خوبی را برای تمام شما همشهریان عزیز آرزو می کنم

 

موفق و بهروز و سلامت و سربلند باشید

 

صفحه اختصاصی انتشار اخبار هواشناسی درگز

دیدگاه مردم در مورد مسئولین درگز و عملکرد آنها چیست؟

 

 

نظرسنجی درگز

 
 
همانطور که قبلا گفته بودیم نظر سنجی هایی را در فیسبوک شهرستان درگز که همینک بیش از 1000 عضو دارد انجام دادیم تا نظر اعضای این گروه را در مورد مدیریت و مسئولین این شهرستان جویا شویم. تا کنون دو نظر سنجی انجام شده است که در آن نظر اعضا را در مورد راهنمایی و رانندگی شهرستان درگز و شهرداری و شورای شهر درگز جویا شده است که طبق آن اکثر شرکت کنندگان در نظر سنجی ها در مورد راهنمایی و رانندگی و شهرداری و شورای شهر نظرات و انتقادات منفی بسیاری داشته اند

که در نظر سنجی در مورد راهنمایی و رانندگی حدود 90% شرکت کنندگان از راهنمایی و رانندگی درگز ابراز ناخرسندی کرده و گلایه هایی چون تبعیض در جریمه ها، مبلغ بالای جریمه، برخی پارتی بازی ها یا همان تبعیض ها که خدمتتان عرض کردیم، برخورد نا مناسب با مردم و حتی افراد مجرم از سوی مامورین راهنمایی و رانندگی و... بودند که جهت اطلاع رسانی خدمتتان ارائه کردیم.

در مورد شورای شهر و شهرداری نیز همچنین متاسفانه 80% شرکت کنندگان ناراضی از مدیریت و مشکلات بودند و اکثرا معتقد بودند که هیچ کدام از وعده های شورای شهر در انتخابات سابق محقق نشده و از نبود مشی اقتصادی مناسب، نبود استقلال در سیاست و تصمیم گیری ها، اقدامات غیرکارشناسانه و غیر اصولی، جنگ قدرت در درون شورای شهر و... گله داشتند.

هدف ما از انجام این نظرسنجی ها ایجاد پیوندی بین نظرات مردم درگز و مسئولین و قضاوت کنندگان است و قرار دادن مسئولین محترم در مقام مسئولیت و پاسخگویی ست. چنانچه مسئولین انتقادات روشن و صادقانه مردم را بشنوند، چنانچه در کرسی های آزاد اندیشی و یا فضاها و اجتماعات اینچنینی مردم بتوانند حرفها و انتظارات خود را بدون نگرانی های مختلف مطرح کنند. تمام مسئولین خواهند دانست که اقدامات آنها هر لحظه می تواند در بوته های نقد و ذره بین های تیزی قرار گیرد که از آنها در مورد انتظارات و امور انجام شده بپرسد. واقعا امیدوار هستیم که این موضوع بتواند مسیر مناسبی برای ایجاد و تنظیم انتظارات و همینطور بتواند مسئولین شهری را زیر منگنه و روشنایی رسانه ای و مردمی بگذارد تا در امورات خود مسئولیت، تعهد، دقت و اخلاق بیشتری به خرج دهند. 

نظر سنجی های بعدی ما در مورد ادارات محترم شهرستان درگز در مقاطع بعدی انجام خواهد شد مکان برگزاری این نظر سنجی ها: گروه شهرستان درگز در فیسبوک خواهد بود.

ضمنا قلم یاز با انتشار نتایج این نظرسنجی ها و گزارش روند نظرسنجی ها تنها قصد اطلاع رسانی دارد و نتایج این نظرسنجی ها قطعا موضع ما نیست و بنده هم به عنوان یک عضو در این نظرسنجی ها نظرات خود را داده و خواهم داد و در نهایت نتایج نظرسنجی ها هرچه که باشد منتشر خواهد شد

آباد اوْلسون خال خال، بیری یاتار بیری قالخار.

Abad olsun xalxal biri yatar biri qalxar.  

آباد باشد خلخال، یکی می خوابد یکی بیدار می شود.   وصف محلی که همیشه تعدادی بیدارند وشلوغ است.

آبروی سوودی، تؤکیلسه ییغیلمز.

Abruy sudi tökilsə yiğilməz.

آبرو مانند آب است که اگر بریزد جمع کردن نتوان.        در حفظ آبرو کوشا باشید.

آبروًیئنی یئتدی، حیاسینی بؤلینه باغله تدی.( آبروسینی یئییب، حیاسینده بؤلینه باغلییوب)

Abrüyeni yetdi həyasini bölinə bağlətdi.

آبرویش را خورده و حیایش را به کمرش بسته. آدم پر روئی است واز رو نمی رود.

آبرویی یی اؤز الئیده ساخله.(آبرییوو اؤز الینده ساخلا)

                Abruyiyi öz əleydə saxlə.

آبرویت را دست خودت نگهدار.حفظ آبرو مهم است.

آبی دوْنیم پاریللر، باغیر ساغیم قوریللر.( آبی دوْنیم پاریلدار، باغیر ساغیم قوْریلدار)

Abi donim parillar bağir sağim qurillar.

ظاهرم بسیار آراسته و زیباست ولی شکممم از گرسنگی قارو قور می کند.پز عالی جیب خالی.

آپار قوْی کوٌزه نئی آغزینده سووی نی ایچ.( آپار قوْی کوٌزه نین آغزیندا سویونی ایچ)

            apar qoy küzaney ağzinda suvini  iç.

بگذار در کوزه وآبش را بخور.      طلبت را نمی دهم سندت ارزشی ندارد.

آت آلمه میش آخورونی دوٌزه ته دی.( آت آلماایش آخورونی دوٌزه تیر)

At alməmiş axurini düzətədi.

اسب نخریده آخورش را درست می کند. تا کاری نکرده ای به فکر کار پسین مباش.

آت اؤزگه نئی گؤت اؤزگه نئی چاپ تا چاپه ی.( آت آیری سینین، گؤت ده آیری سینین چاپ تا چاپک)

at özganey göt özganey çap ta çapəy.

اسب مال مردم است و کون هم مال مردم، پس تا می توانی اسب را بتازان.

به کسانی گفته می شود که بدون رعایت قانون از بیت المال سوء استفاده می کنند.

آت اوْلنده میدان اوْلمز، میدان اوْلنده آت .

at olandə meydan olməz meydan olandə at.

وقتی اسب داری میدان نیست ووقتی میدان هست اسب نداری.  بیان بی وفائی وناساگاری دنیا.  

 دندان داری نان نداری، نان داری دندان نداری.   یعنی: چرخ روزگار به مراد دل نمی گردد.

آت اؤلنده ایتئی توْیی دی.(آت اؤلنده ایتین توْیودی)

At öləndə itey toyidi.

مرگ اسب برای سگ جشن وعروسی است.شکمی از عزا در می آورد.

آت بیلر میدان قدرینی      ائششکه میدان یاراشمز

مرد بیلر مئهمان قدرینی    نا مرده مئهمان یاراشمز

At bilər meydan qədrini          eşşəkə meydan yaraşməz

Mərd bilər mehman qədrini      namərdə mehman yaraşməz

اسب میداند قدر میدان را             میدان زیبنده الاغ نیست

مرد میداند قدر وارزش مهمان را      مهمان زیبنده نا مرد نیست

از این مثل در باره مهمان نوازی استفاده می شود.

آتدن دوٌشیب ائششه یه مینماق. ( آتدن دوٌشمک ائشکه مینمک )

Atdən düşib eşşəyə minmaq.

از اسب پیاده شدن وبه الاغ سوار شدن.   از مقامی بالا به جایگاهی پائین تر نزول کردن.

آتدن دوٌشیب بن، آددن دوٌشمب بن.

Atdən düşibbən addən düşməb bən.

از اسب پیاده شده ام ولی از نام نه.   علیرغم اینکه در فقر وتنگدستی زندگی می کنم ولی بزرگی تبار و انسانیت خود را از دست نداده ام.

آتدن دوٌ شئب بن، اصل ونسب دن دوٌ ش مب بن .

Atdən düşibbən əslo nəsəbdən düşməbbən.

درست است که از اسب پیاده شده ام ولی از اصل و نسب نیفتاده ام .

اطلس اگر خوار شود پاپیچ چاروادار نمی شود .    اطلس کهنه می شود اما پاتابه نمی شود.

آت قاچدی پالان دوٌشدی.

At qaçdi palan düşdi.

اسب در رفت و پالانش افتاد.     ازکوره در رفت .    به سختی عصبانی و خشمگین شد.

آتکیمکیدی میننکی.

At kimkidi minənki.

اسب مال کیست مال کسی که سوارش است..  

  آت کیمکیدی میننکی، دوْن کیمکیدی گیینکی.

( آت کیمیندی مینه نین، آرخالیق کیمیندی گییه نین)

At kimkidi minənki don kimkidi giyənki.

اسب مال کیست مال کسی که سوارش است و لباس مال کسی که آنرا پوشیده.

آت گؤره نده آخسئیدی، سوو گؤره نده،  سوسسئق اوْله دی.

( آت گؤرنده آخسئییر، سو گؤرنده سوسوق اوْلور)

At görəndə axseydi su görəndə suseq olədi.

وقتی اسب می بیند می لنگدو وقتی آب می بیند تشنه می شود.  هرچه ببیند هوس می کند. بچه صفت است.

آتلنماق.( آتلنمک)

Atlənmaq

راهی شدن. برای انجام کاری حرکت کردن.

آتلی پیاده دن خبری یوْخدی.

Atli peyadədən xəbəri yoxdi.

سواره از حال و وضع پیاده خبر ندارد.

آتلی پیاده دن خبری یوْخدی، توْخ آجدن.(..................توْخ آجدان)

Atli peyadədən xəbəri yoxdi tox acdən.

پیاده از سواره خبر ندارد سیر از گرسنه.

آتلی نی آتدان ائندیرر.

Atlini atdan endirər.

سواره را از اسب پیاده می کند.    بسیار شرور است.

آت مینن آتدن ییخیلر .(آت مینن آتدان ییخیلر)

At minən atdən yixilər.

اسب سوار از اسب می افتد .  احتمال زمین خوردن سوار کار هست .  املاء نا نوشته غلط ندارد.  کوزه در راه آبکشی می شکند.

آت مینه نی نی تانئیدی.( آت مینه نینی تانی ییر)

At minənini taneydi.

اسب سوارِ خود را می شناسد.    زیر دستان به میزان لیاقت و تسلط کار فرمایان خود آگاهند.

آت نن قتیر دعوا ائدللر اورتده ائششه یئی ایاغی سینر.

(آت نن قاتیر ساواشاللار آرادا ائشکین ایاغی سینر)

Atnən qətir dəva edəllər ortədə eşşəyey əyaği sinər.

اسب وقاطر جنگ می کنند در میان پای الاغ می شکند. اسب و استر جنگ می کنند مورچه له می شود.

قدرتمندان با هم مبارزه می کنند در میان ضعفا پایمال می شوند.

آته اوْلمئین آته قدرینی بیلمز.

Atə olmeyən atə qədrini bilməz.

کسی که پدر نشده قدر پدر را نمی داند.    قدر مادر داند آنکس کو خودش مادر شود.

آته اوْلمئین آته قدرینی بیلمز ننه اوْلمئین ننه قدرینی.

Atə olmeyən atə qədrini bilməz nənə olmeyən nənə qədrini.

کسیکه پدر نشده قدر پدر را نمی داند و کسیکه مادر نشده قدر مادر را نمی داند.

قدر مادر داند آنکس کو خودش مادر شود.    قدر بابا آنزمان دانی که خود بابا شوی.

آته تکین.( آتا کیمی)

Atə takin.

مثل پدر.

آته سوٌرفه سینئی اوٌستئنده اوْتئر متدی ).آتا سوٌرفه سینین اوٌستینده اوْتیر مئییب)

Atə sürfə siney üstendə otermətdi.

سر سفره پدرش ننشسته.   آدم بی تربیتی است.   ادب ندارد.

آته سین نن بیر توٌک بدنینده یوْخدی .( آتا سین نن بیر توٌک بدنینده یوْخدور)

Atə  sinnən bir tük bədənində yoxdi.

یک مو از پدرش در بدنش نیست.    پدرش آدم با غیرتی بود ولی فرزند نه.

آته سینی گؤرمئیدی دئیدی من خان من.(آتا سینی گؤرمیر دئییر من خانَم)

Atə sini görmeydi deydi mən xan mən.

پدرش رانمی بیند می گوید من خان هستم.   آدم خود بزرگ بینی است.

آته سینئی باشی نئی قئممتینه دئیدی .( آتا سینین باشینین قیمه تینه دئییر)

Atə siney başiney qemmətinə deyei.

به نرخ سر پدرش می گوید.  بی نهایت گرانفروش است.

آته قرخ یاشینده تعلیم وئرسی قیامت میدانینده چاپر.( آتا قیرخ یاشینده تعلیم وئرسن قیامت مئیدان دا چاپار)

Atə qirx yaşində təlim versəy qeyamət meydanində çapər.

به اسبی که در چهل سالگی تعلیم بدهند به درد میدان قیامت می خورد.

آته گؤرن اوْغول میدان آچر ، نه نه گؤرن قیز سوًرفه .

Atə görən oğol meydan açər nənə görən qiz surfə.

پسری که پدر دیده باشد در میدان جنگ از خود رشادت به خرج می دهد و دختری که مادر دیده باشد کدبانوی خوبی خواهد شد.

آته مینن آته سینه تانی مئیدی.( آتا مینن آتاسینی تانیمز)

Atə minən atə sini taniməeydi.

کسی که سوار اسب شده پدرش را نمی‌شناسد .غرور خاصی دارد.سواره از پیاده خبر ندارد.

آته نه نه تختی یاره ته بیله دیلر بختی یاره ته بیلمئیدیلر.(آتا آنا تختی یاراتا بیلللر، بختی یاراتا بیلمزلر)

Atə nənə təxti yarətəbilədilər bəxti yarətə bilmeydilər.

پدر ومادر تخت می بخشند ولی بخت را نمی توانند.

آته نه نه روشوتسیز دوْست دیلر.( آتا آنا.....................)

Atə nənə ruşvatsiz dostdilar.

پدر ومادر دوستان بی منتی هستند.

آته نه نه کیچی خودایدیلر .( آتا آنا کیچیک خودایدیلر)

Atə nənə kiçey xudaydilər.

پدر ومادر خدایان کوچکند.      بیان مقام وجایگاه پدر ومادر.

آته ننه می آتدیم سنی توتدیم.( آتا آنامی آتدیم سنی توتدوم)

Atə nənəmi atdim səni tutdim.

پدر ومادرم را رها کردم وتورا گرفتم.        به غیر از تو کسی را ندارم.

آته ننه نئی نفسی چاقانئی نفسینه بنددی .( آتا آنین نفسی اوشاقین نفسینه بنددی)

Atə nənəney nəfəsi çaqaney nəfəsinə bənddi.

نفس پدر ومادر به نفس بچه بسته است.

آته نئی چؤره یینی حرام ائتماق.)آتانین چؤره کینی حرام ائتمک)

Atəney çurəyini həram etmaq.

نان پدر را حرام کردن .   به کسی گفته می شود که در انجام کار ها توانائی ندارد.

آته نئی چؤره یینی حلال ائتماق.(آتانین چؤره کینی حلال ائتمک)

Atəney çurəyini həlal etmaq.

نان پدر را حلال کردن.   به کسی گفته می شود که در انجام کار ها توانائی دارد.

آته ی یاخچی، ننه ی یاخچی، بیزدن ال گوتر.(آتان یاخشی، ننه ن یاخشی بیزدن ال گؤتور)

Atəy yaxçi nənəy yaxçi bizdən əl gutər.

پدرت خوب مادرت خوب از سر ما دست بردار.

آتی آت ائندیره ر.

Ati at endirar.

اسب را اسب می تواند به زمین بزند.   برای راضی کردن یک فرد باید افراد هم مسلک او فعالیت کنند.

آتی آتئی یا نینده باغْلسه ی رنگ لری بیر اولمه سه خوی لری بیر اولر.

(آتی آتین یانیندا باغلاسان رنگلری بیر اوْلماسا خوی لاری بیر اوْلار)

Ati atey yanində baqləsəy rəngləri bir olməsə xuyləri bir olər.

اسب را پیش اسب ببندی اگر رنگ‌هایشان یکی نشود، خوی وعاداتشان یکی خواهد شد .

اسب تازی گر ببندی در طویله پیش خر        رنگشان همگون نگردد طبعشان همگون شود

آت یئرینه ائششه ی باغلمه.(آت یئرینه ائشک باغلاما)

At yerinə eşşəy baqləmə.

 بجای اسب الاغ نبند.    هر ستوری را اصطبلی دیگر است.    لیاقت و استعداد افراد تفاوت دارد.

آتیمی هایئرده باغلئیئم ؟ گتیر دیلیمئی اوٌ ستئنده باغله.

(آتیمی هاردا باغلئییم؟ گتیر دیلیمین اوٌستینده باغلا)

Atimi hayerdə bağleyem gətir dilimey üstində bağlə.

اسبم را کجا ببندم؟ بیار روی زبانم ببند.    به کسی که با یک تعارف خود را مهمان می کند می گویند.

آتئی اؤلیمی ایت چین توْیدی.( آتین اؤلیمی ایته توْیدی)

atey ölimi itçin toydi.

مرگ اسب برای سگ جشن وعروسی است..   از بین رفتن و فنا شدن یک شخص مایه استفاده دیگری است.

آتئی تپیشینه آت دؤزر.(آتین تپیشینه آت دؤزر)

atey tapeşina at dözar.

تحمل لگد اسب را فقط اسب دارد.      رخش باید تا تن رستم کشد.

آتینی چاپئرتدی .

atini çapertdi.

اسبش را تازاند.    از موقعتیکه داشت حد اکثر استفاده را کرد.

آتئی یئرینه ائششه ی باغله ماق.( آتین یئرینه ائشک باغلاما)

Atey  yerinə eşşəy bağlamaq.

جای اسب خر بستن .     بیان تفاوت ولیاقت ها واستعداد افراد.

آتئیه ائششه ی دئپ بن یا دؤوه یه کؤششه ی؟( آتووه ائشک دئمیشم یا ده وه وه کؤشک؟)

Ateyə eşşəy depbən ya dövəyə kuşşəy?.

به اسبت الاغ گفته ام یا به شترت کره شتر؟مگر به اسب شاه یابو گفته ام ؟    من که توهینی نکرده ام.

وقتی بیان مطلبی به کسی بر می خورد گفته می شود.

آتئیی چاپئرت .(آتووو چاپیرت)

atiye çapert.

اسبت را بتازان .     حال که میدان دست تو است هر کار که می توانی بکن.

آج آدم داشم یئیدی .( آج آدام داشده یئیر)

Ac adəm daşəm yeydi.

آدم گرسنه سنگ هم می خورد .  برای آدم گرسنه نان خالی پلو است.     گرسنه را نان تهی کوفته است.

آج آدمی قورت یئمز.( آج آدامی قورد یئمز)

Ac adəmi qurt yemaz.

آدم گرسنه را گرگ نمی خورد.    برهنه فارغ است از دزد و طرار .    از آدم بی چیز و ندار ادعای طلب چه می کنی؟

آج آدمه قورّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّی چؤر ه ی حالوادی.( آج آداما قورو چؤره ک حالوادیر)

Ac adəmə qurri çurəy halvadi.

برای آدم گرسنه نان خشک از حلوا هم شیرین تر است.

آج الینه گلنی یئیر ،  توْخ دیلینه گلنی دئیر.

Ac əlinə gəlgni yeyər tox dilinə gələni deyər.

آدم گرسنه هرچه گیرش بیاید می خوردو آدم سیر هرچه بر زبانش بیاید می گوید، از گفتن حق یا ناحق ابا ئی ندارد.

آج ایت توْخ ایتئی گؤتینی یالئیدی.(آج ایت توْخ ایتین گؤتونو یالییر)

Ac it tox itey götini yaleydi.

سگ گرسنه ماتحت سگ سیر را لیس می زند.   احتیاج انسان را به چاپلوسی و تملق وتمام رذایل وا می دارد.

آج توْوئق یوخیده بوغدئی گؤرر.( آج توْیوق یوخیدا بوغدا گؤرر)

Ac toveq yuxidə buğdey gurər.

مرغ گرسنه در خواب گندم می بیند.    شتر در خواب بیند پنبه دانه.     آرزو برجوانان عار نیست.

آج دوْغرر، توْخ یئیر.( آج تیلیت لئیه ر، توْخ یئیه ر)

ac doğrar tox yeyar.

گرسنه تریت می کند وسیر می خورد.    کارکردن خر وخوردن یابو.

آجده ایمان اوْلمز توْخده امان.(..........اوْلماز.........)

Acdə iman olməz toxdə əman.

از آدم گرسنه انتظار تقوی وایمان نداشته باش واز آدم سیر انتظار گذشت و فداکاری.

آج سن آجی یئی            دئرمانده کی تاجی یئی

قره پیشی یی ا تینی یئ    قرّی خاتئنئی گؤتنی یئ.

Acsən aci ye    dermandəki taci ye  qərə pişiyey ətini ye   qərri xateney götini ye

 

اگر گرسنه‌ای، گرسنه را بخور        خرمن آرد در آسیا را بخور .    گوشت گربه سیاه را بخور       کون پیرزتن را بخور

به شوخی به کسی که اظهار گرسنگی می کند می گویند.

آج قاتیق ایسته مز، یوخولی یاسدیق.

ac qatiq istəməz yuxuli yasdiq.

گرسنه خورش نمی خواهدو کسیکه خوابش می آید بالش.  آدم گرسنه سنگ را هم می خورد.

آج قارین دوْیر آج گؤز دوْیمز.

ac qarin doyər ac göz doyməz.

شکم گرسنه سیر می شود ولی چشم گرسنه سیر نمی شود.  گرسنه با نانی سیر است و حریص با جهانی گرسنه.

آج قارینیم ، دینج قولاغیم .

ac qarinim dinc qulaqim.

شکمم خالی وگرسنه ولی فکرم آسوده .        هرکه بامش بیش برفش بیشتر .   آسوده منم که خر ندارم     از کاه و جوش خبر ندارم

آج قارینه اجی اه یران .( آج قارینا آجی آیران)

ac qarinə əcci əyran.

شکم خالی ودوغ تلخ !   وقتی نیاز کسی بر آورده می شود ولی نه به درستی گفته می شود.

آج قورتی اوْخشئیدی.( آج قوردو اوْخشاییر)

ac qurti oxşeydi.

مثل گرگ گرسنه است.   آدم حریصی است.

آج کؤپی اؤزینی اصلانه وورر.(آج کؤپک اؤزونو اصلانه وورر)

ac köpəy özini əslanə vurər.

سگ گرسنه با شیر در می افتد.   گرسنگی انسان را به انجام کارهای خطرناک وا می دارد.

آج گییره دی توْخ اوْسسوره دی .( آج گییریر، توْخ اوْسدورور)

ac gayirədi tox osserədi.

آدم گرسنه آروغ می زند وآدم سیر می گوزد.  بیان تفاوت افراد سیر وگرسنه.

آج نن توْخئی آره سی بیر تیککه چؤره ی دی.(آج نان توْخین آراسی بیر تیکه چؤره کدی)

ac nən toxey arəsi bir tikkə çörəydi.

فاصله بین گرسنه وسیر تکه نانی بیش نیست.

آجئن نن چؤرت ووره دی اوْسسوراقی دیواری ییخه دی.( آجین نن موٌرگئل لئییر اوْسدوراقی دیواری ییخیر)

Acennən çurt vurədi osseraqi divari yixədi.

از گشنگی چرت می زند ولی گوزش دیوار را می خواباند. آدم خود بزرگ بینی است.

آجئی آندی آند اوْلمز.(آجین آندی آند اوْلماز)

acey andi and olməz.

به سوگند گرسنه  اعتماد نکن.    آدم گرسنه ایمان ندارد.

آجئی ایمانی یوْخدی .(آجین ایمانی یوْخدو)

acey imani yoxdi.

آدم گرسنه ایمان ندارد.   گرسنه پایبند اصول اخلاقی و دینی نیست.

آجئی قارنی دوْیر گؤزی دوْیمز.(آجین قارنی دوْیار، گؤزو دوْیماز)

acey qarni doyər gözi doyməz.

حریص شکمش سیر می شود ولی چشمش نه..

آجین نن گؤزلری آلمه شفتلی دره دی.( آجین نن گؤزلری آلما شافتالی دریر )

acin nən gözlari almə şəftəli dərədi.

از فرط گرسنگی روده بزرگش روده کوچکش را می خورد. بی تاب شدن از گرسنگی.

آجی یم خودایی واردی.( آجیندا آلله سی وار)

Aciyəm xudayi vardi.

گرسنه هم خدائی دارد.    خدا روزی رسان است.

آچدی صاندیقی، تؤکدی پامبیقی.

Açdi sandiği tökdi pambiği.

در صندوق را باز کرد و پنبه ها را بیرون ریخت.       تمام اسرار را برملا کرد.

آچیق آغئز آج قا لمز .(آچیق آغیز آج قالماز)

Açiq ağiz ac qalməz.

دهان باز گرسنه نمی ماند. روزی هر کس می رسد.   هر آنکس که دندان دهد نان دهد.

آچیلمئین سورفه  نئی بیر عئیبی واردی.(آچلمئین سورفانین بیر عئیبی واردیر)

Açilmeyən surfə ney bir eybi vardi.

سفره باز نشده یک عیب دارد.  تا کسی وارد میدان نشده و امتحان شایستگی خود را نداده است   آبرو وخوشنامی خود را حفظ کرده است.

آچیلمئین سورفه نئی بیر عئیبی واردی، آچیلن سورفه نئی مینگ عئیبی.

(آچیلان سورفا نین بیر عئیبی وار، آچیلمئین سورفانین مینگ عئیبی)

Açilmeyən surfə ney bir eybi vardi açilən surfə ney ming eybi.

سفره نیفتاده یک عیب دارد، سفره افتاده هزار عیب.

تا وارد عمل نشده ای یک عیب متوجه تو است ولی به محض اینکه وارد عمل شدی هزاران عیب متوجه تو می شود.

آخار چئشمه یه گئتسه قوررور.

Axan çeşməyə getsə qurrur.

اگر سرِ چشمه جوشنده برود خشک می شود.     قدم نا مبارکی دارد.   قدم مبارک محمود چون به دریا رسد دود شود.!

آخار سووه دایانمه، هر دئیه نه اینانمه.

Axar suvə dayanmə hər deyənə inanmə.

به آب روان تکیه و اعتماد مکن وبر هر گفته ای اطمینان نداشته باش.

آختاران تا پار.

Axtaran tapar.

جوینده یابنده است.    هر که جویا شد بیابد عاقبت . (مولوی )

آخ دئمتدی.( اخ دئمئییب)

Ax demətdi.

آخ نگفته . اصلاًنپخته وخام است.

آخوْند باشلممیش ......... خانئم باشله دی.( آخوْند باشلامامیش ......خانئم باشلادی)

Axond başləməmiş .......xanem başlədi.

هنوز آخوند شروع نکرده ...... خانم شروع کرد .   وصف حال کسانی که هنوز آخوند روضه را شروع نکرده گریه را سر می دهند .

هنوز مطلبی کاملاً بیان نشده شخصی شروع به اظهار نظر می کند.

آدم آباد لیق سئور بایقوش خرابلیق.( آدام آبادلیق بیًه نر بایقوش خرابلیق)

Adəm abadliq suvər bayquş xərabliq.

آدم آبادانی را دوست دارد و جغد خرابه را.

آدم آبرویئنئی چؤره یی نی یئیدی.(آدام آبرویونون چؤره کینی یئییر)

Adəm abruyeney çörəyini yeydi.

آدم نان آبرویش را می خورد.

آدم آچیق اوٌ زه گله دی نه آچیق قاپییه .( آدام آچیق اوٌزه گلیر نه آچیق قاپی یا)

Adəm açiq üzə gələdi nə açiq qapiyə.

آدم به روی باز می آید نه درباز .  اگر کسی به خانه کسی می رود بخاطر چهره خندان ومحبت اوست نه بخاطر درب بازش .

آدم آدم اتینی یئیه ر.

Adəm adəm  ətini yeyər.

آدمیزاد گوشت آدمیزاد را خواهد خورد.        قحطی عجیبی خواهد شد.

آدم آدمه بنزه ر.( آدام آداما بنزه ر)

Adəm adəmə banzər.

انسان هائی هستند که شبیه یکدیگرند.

آدم اؤز جانینی چوْخ ایستئیدی.( آدام اؤز جانینی چوْخ ایستیییر)

Adəm öz canini çox isteydi.

انسان جان خودرا خیلی دوست دارد.

آدم اؤز عیبینی گؤرمئیدی.( آدام اؤز عیبینی گؤرمیر)

Adəm öz eybini görmeydi.

آدمی به عیب خود ناآگاه است.

آدم اؤزینی تعریف ائتمز.( آدام اؤزینی تعریف ائله مز)

Adəm özini tarif etmaz.

انسان نباید خودرا تعریف کند.

آدم ایچینده ایته دی.( آدام ایچینده ایتیر)

Adəm icenda itədi.

آدم درونش گم می شود.   محیط بزرگ وپیچ در پیچی است.

آدم ایچی گؤرمتدی.(آدام ایچی گؤرمئییب)

Adəm içi görmətdi.

در اجتماع بزرگ نشده است.    بعلت کمی معاشرت با دیگران بی تجربه است.   از قواعد اجتماعی اطلاعی ندارد.

آدم ایککی دفه اؤلمئیدی.(آدام ایکی دفه اؤلمیر)

Adəm ikki dəfə ölmeydi.

آدم دوبار نمی میرد.   دنیا را زیاد سخت نگیرید.

آدم ایککی دفه دوٌ نیایه گلمئیدی.( آدم ایکی دفه دوٌنیایه گلمیر)

Adəm ikki dəfə dünyayə gəlmeydi .

آدم دو بار به دنیا نمی آید . دنیا را زیاد سخت نگیر. خوش باش وخوش بگذران.   نیابد هیچ‌کس عمر دوباره .

آدم بیر قارئن نن چوْخ کی یوخیدی.

Adəm bir qaren nən çox ke yoxidi.

آدم یک شکم بیشتر که ندارد.   حرص نزنید.   هر کس به اندازه ای که لازم است بخورد، حرص نزنید.

آدم بیلمئیدی کیمئی سازی نن اوْینه سین.(آدم بیلمیر کیمین سازینا اوْیناسین)

Adəm bilmeydi kimey sazinən oynəsin.

آدمی نمی داند به ساز چه کسی برقصد.        هر کسی دستوری می دهد.

آدم بیلمئیدی های سازی نن اوْینه سین.(آدام بیلمیر هانکی سازینا اؤیناسین)

Adəm bilmeydi hay sazeynən oynəsin.

آدم نمی داند به کدام سازش برقصد.           هر لحظه تغییر عقیده می دهد.

آدم پوٌلی تاپه دی، پوٌ ل آدمی تاپمئیدی .(آدام پولی تاپیر، پول آدامی تاپمیر)

Adəm  püli tapədi pül adəmi tapmeydi .

آدم پول را پیدا می کند نه پول آدم را .      زبهر تو دولت ، نه تو بهر دولت   (عنصری)

آدم تکین .(آدام تکین)

Adəm təkin .

مثل آدم،  مؤدب است.

آدم چاقاسینه بیر دفه دئیدیلر.(آدام اوشاغینه بیر دفه دئییللر)

Adəm çaqasinə bir dəfə deydilər.

به بچه آدم یکبار می گویند نه هزار بار.

آدم سؤزین نن تانیله دی. (آدام سؤزین نن تانیلیر)

Adəm sözinnən tanilədi.

آدم از طریق سخنش شناخته می شود.

آدم عقلینی چاقانئی الینه وئرمئیدی.( آدام عقلینی اوشاغین الینه وئرمز)

Adəm əqlini çaqaney əlinə vermeydi.

آدم عقلش را دست بچه نمی دهد.

آدم قولاقدن چاغ اوْلر، حئیوان یئماقدن.(آدام قولاقدن چاغ اوْلار، حئیوان یئماقدان)

Adəm qolaqdən çaq olər heywan yemaqdən.

انسان از طریق گوش فربه می شودو حیوان از طریق خوردن. ( مراد افزایش اطلاعات و شعور است)

آدمی فربه شود از راه گوش          حیوان فربه شود از راه نوش

آدم کیچئیی لیقدن بؤ هوٌی اوْله دی .(آدام بالاجالیقدن بویوٌک اوللار)

Adəm  kiçey liqdən böhüy olədi .

انسان از کوچکی بزرگی و فروتنی را یاد می‌گیرد .   برای رسیدن به مدارج بالا تحمل کوچکی کردن و حتی تحقیر هم لازم است.

آدم گئدر آد قا لر .(آدام گئدر آد قالار)

Adəm gedər ad qalər.

انسان می رود و نامی از او به یادگار می ما ند .                نام نیکو گر بماند زادمی         به کزو ماند سرای زر نگار

آدم گره ی آغزینه گؤره لوًقمه گؤترسین .(آدام گره ک آغزینین تناسوٌبوٌنه لوٌقما گؤتورسون)

Adəm gərəy ağzinə görə loqmə götərsin .

انسان باید به اندازه دهانش لقمه بردارد .   بگیر لقمه که اندازه دهان باشد.    آدم باید به اندازه دوکش پنبه بردارد.

آدم گؤزئنئی ائلئیینه چیخارتملی ده ییلدی.(آدام گؤزینینین قاباقینه چیخارتملی ده ییل)

Adəm göziney eleyinə çixartməli dəyildi.

نمی توان مقابل چشمان افراد آورد.      توی سر و همسر نمی توان درش آورد.

معمولاً در مورد بچه ای که به دنیا می آید و بسیار ریز است کاربرد دارد.

آدم گره ی بیرماغینی هر دوٌ شییه سالمه سین.(آدام گره ک بارماغینی هر دئشیکه سالماسین)

Adəm gərəy birmağini hər düşiyə salməsin.

انسان نباید انگشتش را در هر سوراخی فرو کند. مرد به بهانه های مختلف متوصل نمی شود.

آدملیق آدم نن، خوْش ایس قئرمئزی گوٌلدن.(آداملیق آدام دان خوْش راییحه گؤلدن) 

Adəmliq adəmnən  xoş is qermezi güldən.

انسانیت از انسان و بوی خوش از گل سرخ مورد انتظار است.

آدملیق بازرده ساتیلمز.(آدملیق بازاردا ساتیلمز)

Adəmliq  bazərdə satilməz.

انسانیت کالا نیست که در بازار معامله شود.

آدملیق پول نن  دییلدی که بازار دن آله ی.(آداملیق پول نن دییل کی بازاردان آلاسان)

Adəmliq pulnən dəyeldi ke bazərdən aləy.

انسانیت به پول نیست که از بازار بخری.  انسانیت خصیصه ای ذاتی و خانوادگی وخداداد است.

آدم نن بیر یاخچی لیق قاله دی بیر گنده لیق.(آدام نن بیر یاخشیلیق قالیر بیر پیسلیق)

Adəmnən  bir yaxçiliq qalədi bir gəndəliq.

از انسان یک خوبی می ماند یک بدی.

آدم وار کی آدم لرئی نقشیدی، آدم وارکی حئیوان اون نن یاخچیدی.(.......یاخشیدی)

Adəm varki  adəmlərey nəqşidi. Adəm varki heyvan onnən yaxçidi.

 

انسان هائی هستند که الگوی انسان های دیگرند وکسانی که حیوان بر آن ها برتری دارد.

آدمئ تانئ ین قورت یئسین.(آدامی تانئین قورد یئسین)

Adəme taneyan qurt yesin.

آدم را گرگ آشنا بخورد.    وقتی در اداره ای آشنائی پیدا می شود و ارائه طریق می نماید بیان می شود.

آدمه سؤزی بیر ده فه دئیدیلر.(آداما سؤزو بیر دفه دئییللر)

Adəmə sözi bir dəfə deydilər.

حرف را یکبار به آدم می گویند.    برای انتقال مطلب یکبار گفتن کافی است.   اسب نجیب را یک تازیانه بس است.

آدمئ آد بزه مز آدی آدم بزه ر.(آداما آد زینت وئرمز، آدا آدام زینت وئرر)

Adəme ad bəzəməz adi adəm bəzər.

شهرت خانوادگی باعث شهرت فرد نمی گردد، خود انسان است که باعث می شود نامش جاودانه بماند.

گیرم پدر تو بود فاضل    از فضل پدر تو را حاصل

آدمئ پالتر نن تانی مئیدیلر.(آدامی پالتارنن تانیمازلار)

Adəme paltərnən tani  meydilər.

انسان را به لباس نمی شناسند.     لباس نشان دهنده شخصیت افراد نیست.

آدمئ تانیماق اوْلمز.(آدامی تانیماز اوْلماز)

Adəme tanimaq olməz.

انسان شناختنی نیست.            جهان انسان شد و انسان جهانی     از این پیچیده تر نبود جهانی

آدمیزاد خام سوٌت ایچندی .(......سوٌد...........)

Adəmizad xam süt içəndi .

آدمیزاد شیر خام خورده است .   انسان جایز الخطا است.   آدمیان مورد اعتماد نیستند.

آدمیزاددن هرنه دئییی گلر.(آدامیزاددان هرنه دئسن گلر)

Adəmizaddən harnə deyəy gələr.

از آدمیزاد هر کاری بگوئی برمی آید.      انسان عجیب الخلقه ای است.

آدمیزاد قنت سیز قوشدی .(آدامیزاد قانادسیز قوشدی)

Adəmizad qənətsiz qoşdi .

آدمیزاد مرغ بی بال وپر است.    هر لحظه جائی است.

آدمیزاد گوٌل دن نازّئی، داش دن برکدی .(آدامیزاد گوٌلدن نازیک، داشدان برکدی)

Adəmizad güldən nazzey daşdən bərkdi .

آدمیزاد از گل نازک تر واز سنگ محکمتر است. آدم آه است ودم.

آدمیزادئی باشینه هر نه گلسه چکر.(آدمیزادین باشینا هر گله چکه)

Adəmizadey başinə hərnə gəlsə çəkər.

به سر انسان هرچه بیاید تحمل می کند.    طاقت انسان زیاد است.

آدمیزادئی یئری اخئرده بیر قریش یئردی.

Adəmizadey yeri əxerdə  bir qəriş yerdi.

آدمیزاد آخر جایش یک وجب جا است.    هرچه داشته باشی آخرش مرگ است.

آدمئی آدی چیخینه گؤزی چیخسین.

Adəmey adi cixənə gözi cixsin.

آدم کور بشود بهتر از آنکه بد نام بشود.   مرگ انسان به از بدنامی اوست.

آدمئی اؤز قورری چؤره یی خلقئی پلووین نن یاخچیدی.

(آدامین اؤز قوری چؤره کی آیریلارین پلوْوین نن یاخشیدی)

Adəmey öz qurri çörəyi xəlqey pelovin nən yaxçidi.

نان خشک وخالی آدم بهتر از پلو دیگران است.   بخاطر شکم زیر بار منت دیگران رفتن خطاست.

آدمئی اوٌ زی ات دندی.(آدامین....................)

Adəmey özi ətdəndi.

صورت آدم از گوشت است.      مراد اینکه حجب وحیا در خمیره وجود آدمی است.

آدمئی توٌکی سیخ سیخ اوْله دی.(آدامین توٌکی سیخ سیخ اوْلور)

Adəmey tüki six six olədi.

موی انسان سیخ سیخ می شود( از ترس یا تعجب)

آدمئی دیلی نن اوٌ ره یی گره ی بیر اوْلسون.(آدامین دیلی نن اؤره گی گره ک بیر اوْلسون)

Adəmey dilinən ürəyi gərəy bir olsun.

انسان باید سخن دل وزبانش یکی باشد .   انسان نباید دو رنگ باشد.

آدمئیی روْزی سی الله نئی الینده دی.(آدامین روزی سی آلله نین الئنده دی)

Adəmey rozisi əllaney əlindədi.

روزی ا فراد دست خداست.

آدمئی عقلی ارخه دن گله دی.(آدامین عقلی دالدان گلیر)

Adəmey əqli ərxədən gələdi.

عقل آدم از پس می آید.   انسان دیر فهم است.

آدمئی گؤزین نن توٌک چیخه ره دی.(آدامین گؤزین نن توک چیخریر)

Adəmey gözin nən tük çixərədi.

از چشم آدم مو در می آورد.   بسیار پر رو است.

آدمئی یئره باخانین نن قوْرخ سووئی آخارین نن .(آدامین یئره باخانیندان قوْرخ، سویون آخاریندان)

Adəmey yerə baxanin nən qorx suvin axarin nən.

از آدم سر به زیر واز آب چکنده بترس.    مترس از کسی که های وهو دارد     بترس از کسی که سر به تو دارد

آدمئی نیکبت توتنده دؤوه اوٌستئنده ایت توتر.

Adəme nikbət tutəndə dövə üstendə it tutər.

وقتی بد بختی فرا می رسد شتر سوار را سگ می گزد.

آدمئی نیکبت توتنده دؤوه اوٌستئنده ایلان چاخر.

Adəme nikbət tutəndə dövə üştendə ilan çaxər.

وقتی بدبختی فرا می رسد شتر سوار را مار می گزد.

آدمئی نیکبت توتنده سوو دیشینی سیندیرر.

Adəme nikbət tutəndə su dişini sindirər.

وقتی نکبت وبدبختی فرا می رسد آب دندان آدم را می شکند.

آدی آدلی اوْلسون.

Adi adli olsun.

نامش پر آوازه گردد. معمولاًهنگام نامگذاری کودکان بیان می شود.

آدی اؤزئن نن بؤهوٌیدی.( آدی اؤزین نن بوٌیوٌکدی)

Adi özen nən böhüydi.

نامش بیشتر از خودش کاربرد دارد.   بیش از واقع بودن شهرت کسی .(آدئیه دونئم قره خان به ی)

آدئی ایتسین. (آدین ایتسین)

Adey itsin.

ای کاش نامت گم شود.(نفرین)

آدی ایت لرئی دفترینده یم یوْخدی.(آدی ایت لرین دفترینده ده یوْخدو)

Adi itlərey dəftərindəyəm yoxdi.

نامش در فهرست سگان هم نیست.   آدم بی ارزشی است.

آدی بللی دی.(......... بللیدیر)

Adi bəllidi.

مشهور است ونامش سر زبان ها.

آدئی چیخه نه گؤزئی چیخسین .(آدین چیخنه گؤزین چیخسین)

Adey çixənə gözey çixsin.

بجای این که اسمت دربیاید ومشهور شوی بهتر است چشمت در بیاید .    در گمنامی بودن بهتر است.

آدی گؤتینی ییرته دی.(آدی گؤتونو ییرتیر)

Adi götini yirtədi.

نامش باعث بدبختی اوست.

آدی منئی دادی سنئی .(آدی منیم، دادی سنین)

Adi məney dadi səney.

به نام من ولی به کام تو.     زحمتش را من کشیدم ولذتش را تو بردی.

آدین نه دی ؟ رشید. بیرنیی دئی بیرنی ائشید.

Adin nədi ?rəşid. birni de birni eşid.

نامت چیست ؟ رشید یکی بگویکی بشنو.      به افراد پر حرف ووراج می گویند تا بدانند که به دیگران هم مجال سخن گفتن بدهند.

آدینی دئمه قوْی جیبئمه.

adini dema qoy cibema.

اسمش را نگو بگذار تو جیبم.   افرادی به شوخی از چیزخاصی خوششان نمی آید( ولی در درون علاقه زیادی به آن دارند میگویند..........)

آدی وار اؤزی یوْخ.

Adi var özi yox.

نامش هست وخودش نیست. وجود خارجی ندارد.

آدئیه دؤنئم قره خان به ی (بیک).(آدووه قوربان اوْلوم قره خان به ی)

Adiyə dönem qərəxan bəy.

بقربان نامت قره خان بیک.       کسی که نامش بیشتر از خودش کاربرد دارد.

( قره خان بیک شخصی سیه چرده با وزن بسیار کم ساکن نوخندان بوده  ولی دارای سفره ای بازو چهره ای گشاده ،وبه  ترکمن هائی که بعلت قحطی از آنطرف مرز برای تهیه آذوقه می آمدند کمک فراوان کرده واز آنان پذیرائی می نمودلذا معروفیت زیادی بین  طوائف مختلف آنان داشته ودررابطه با او داستان های زیادی بین مردم گفته می شده مخصوصاً.در باره  عدم تناسب بزرگی نام او و هیکل ریز و چهره سیاهش.)

آرام آتئی یامان تپیشی واردی .(آرام آتین یامان تپی یی اوْلار)

Aram atey yaman təpişi vardi.

اسب آرام لگد های سختی دارد .  به سکوت من توجه نکن روی دیگر و شلوغی هم دارم .

آرپه اکن بوغدئی ییغمز.(آرپا اکن بوغدا ییغماز)

Arpə əkən buğdey yiğməz.

کسیکه جو می کارد گندم درو نمی کند.   پاداش اعمال خیر و جزای اعمال شر خود را هر کسی می بیند.

آرپه چؤره یی تورش اه یران آدین نئمه دی خانلر خان.(آرپا چؤره ک تورش آیران، آدین نه دی خانلرخان)

Arpə çurəyi turş əyran adey nemədi xanlərxan.

عنوانش خان است و خوراکش نان جو ودوغ.     ظاهری آراسته ولی باطنی نا متناسب دارد.

آرپه نی ایته وئره دی سوٌ مه یی آته.(آرپانی ایته وئریر، سوٌموٌکی آتا)

Arpəni itə verədi suməyi atə.

جورا به سگ می دهد و استخوان را به اسب. خلاف عرف واصول کار می کند. کارها را با توجه به شایستگی افراد بین آنها تقسیم نمی کند.

آرپه نئی دنه سی قیزیلدی سامانی گوٌموٌش.

Arpəney dənəsi qizildi samani gümüş.

ارزش دانه جو مانند طلاست وکاهش مثل نقره.   منظور اینکه ارزش کاه برای کشاورز کمتر از جو نیست.

آرتئق خرج اؤوی ییخر.

Arteq xərc övi yixər.

اسراف خانه بر باد ده است.

آرتئق خرج کیشی نئی اؤوینی ییخر.(آرتیق خرج کیشینین اؤوینی ییخار)

Arteq xərc kişiney öveni yixər.

خرج زیادی خانه مرد را خراب می کند.  در خرج اسراف نکنید.

آرتئق طمع اؤو ییخر.(آرتیق تاماه اؤ ییخار)

Arteq təmə öv yixər.

طمع زیاد باعث خانه خرابی و جوانمرگی می شود.

آرتئق طمع باش یارر.(ارتیق تاماه باش یارار)

Artiq təmə baş yarər.

طمع زیاد باعث درگیری ودر نتیجه باعث شکستگی سر می گردد.

آررئخ اتدن شوْربه اوْلمز.(آریق اتدن شوْربا اوْماز)

Arrex ətdən şorbə olməz.

از گوشت لاغر آبگوشت خوبی تهیه نمی شود.  کالای ارزان مرغوبیت نخواهد داشت.

آررئخ ائششه ییی مکم تپیشی واردی.(آریق ائشکین مؤحکم تپی یی وار)

Arrex eşşəyiy məkəm təpişi vardi.

خر لاغر لگد محکمتر می زند.    تحمل ضربه هائی که انسان از افراد پست می بیند سخت است.  

آرزو میز اوًزون عمریمیز قیسقه.(ایستکدیگیمیز چوخ عمروموز قیسا)

Arezumiz uzun omrimiz qesqə.

آرزوهایمان بلند وعمرمان کوتاه است.

آره خلوت توٌ لکوٌ بای.(آرا.................)

Arə xəlvət tülkü bay.

میدان خالی از حریف است وروباه خود را یکه تاز میدان می داند.

آره ده یئماق قئراقده گزماق.(آرادا یئمک، قیراقداگزمک)

Arədə  yemaq qiraqdə gəzmaq.

مفتخور بودن. بدون تحمل رنج وزحمت سود بردن.

آره ده یئیدی قیراقده گزه دی.(آراده یئییر قیراقدا گزیر)

Arədə yeydi qiraqdə gəzədi.

میانه خور است و کناره گرد.  کلاش عجیبی است.   هنگام خوردن در میان است و وقت کار کردن دور از دیگران در گردش وتفریح است.

آره سؤزی اؤو ییخر.(آرا............)

Arə sözi öv yixər.

سخنِ سخن چینان خانمان بر انداز است.

آره قاریشدی مذهب ایتدی.(آرا قاریشیب مذهب ایتیب)

Arə qarişdi məzhəb itdi.

اوضاع آشفته شد ومذهب از میان رفت.   کی به کیه.

آره لری شکر آب اولیتدی.(آرالاری سوْیوق اوْلوب)

Arələri şəkər ab olitdi.

بینشان شکر آب شده است.  از هم دلخور هستند.

آره لرین نن قیل کئچمئیدی.(آرالارین نن قیل کئچمیر)

Arə lərinən qil keçmeydi.

موئی درمیانشان نمی گنجد.    بسیار صمیمی هستند.

آره لیق سؤزی اؤو ییخر.

Arəliq sözi öv yixar.

حرف بین مردم خانه خراب می کند.  به حرف این وآن گوش نکنید و زندگی خود را بکنید.

آره لیق مالی آره ده یئییلر.( آرالیق مالی آراده یئییلار)

Arəliq mali arədə yeyilər.

مال شریکی بی رویه خرج می شود و از بین می رود.

آره ییزه ایتئی پوْخی.(آراووزه ایتین پوْخو)

Arəyizə itey poxi.

فضله سگ به میانتان ، باهم بخورید، مراد:  چرا دعوا می کنید.

آزاری قارئنچه یه یم یئتشمئیدی.(آزاری قاریشقا یا ده یئتیشمیر)

Azari qarençəyəyəm yeteşmeydi.

آزارش به مورچه هم نمی رسد،  آدم بی آزاری است.

آز اوْ لسون ناز اوْ لسون .

Az olsun naz olsun.

اندک باشد و ناز باشد.    کمیت مهم نیست، کیفیت مهم است.

آز ایشدن چوْخ ایش بیتر.

Az işdən çox iş bitər.

از اعمال وکردار کوچک وناشایسته عکس العمل های بزرگی ایجاد می شود.

آز ایشدن چوْخ ایش تورر.( آز اشدن چوْخ ایش دورار)

Az işdən  çox iş turər.

از کارهای کوچک و جزئی کارهای بزرگ بپا خیزد.   حرف کوچکی ممکن است باعث فتنه بزرگی بشود.

آز بیلن آز چکر.

Az bilən az çəkər.

کسیکه کم می داند مشکلات کمتری هم دارد.   آسوده منم که خر ندارم.   هرکه بامش بیش حرفش بیشتر.

آز بیلن چوْخ دانیشر.(آز بیلن چوْخ دانیشار)

Az bilən çox danişər.

نادان بسیار حرف می زند.(دانا کم حرف می شود)

آز چوْخئی یانی نه گئده دی.(آز چوْخین یانی نه گئدر)

Az çoxey yaninə gedədi.

کم به روی زیاد می رود.  جزء تابع کل است.   معمولاًسود به طرف سرمایه های کلان می رود.

آز دانیش چوْخ قولاق وئر.

Az daniş çox qulaq ver.

کم حرف بزن و بسیار گوش فراده.

آز دا نیش ناز دا نیش .

Az daniş naz daniş.

کم گوی وگزیده گوی چون در.

آز گل قیزیم، ناز گل قیزیم.

Az gəl qizim naz gəl qizim.

سنگین برو سنگین بیا.       به خانه اطرافیان کمتر برو تا احترامت محفوظ بماند.

آز وارئیدی آز یئی چوْخ وارئیدی چوْخ.( آز واریندی آز یئی چوْخ واریندی چوْخ)

Az vareydi az ye çox vareydi çox.

کم داری کم بخور  زیاد داری زیاد بخور.  پایت را به اندازه گلیمت دراز کن.

آز واریدی آج آدم، بیری یم دوٌشدی باجه دن.(آز واریدی آج آدام، بیری ده دوٌشدو باجادان)

Az varidi ac adəm biriyəm düşdi bacədən.

مزاحم کم بود که یکی هم اضافه شد .   کم بود جن و پری یکی هم از دیوار پرید وآمد.

آز ه قانمئیه ن چوْخه یئتیشمز.(آزا قانئع اوْلمایان چوْخا یئتیشمز)

Azə qanmeyən çoxə yetişməz.

کسی که به کم قانع نباشد به مال وثروت نمی رسد.

آزیدی آریق- اوروق بیری یم گلدی بوینو ووروق.(آزیدی آروق اوروق بیریده گلدی بوینو ووروق)

Azidi ariq uruq biriyəm gəldi buynu vuruq.

کم بود از این بیچاره ها وبیکاره ها یکی هم از راه رسید.

آز یئی اؤزی چین بیر نوْکر توت.

Az ye özeyçin bir nokər tut.

یک نان کمتر بخور برای خودت نوکر بگیر. انجام کارهایت را از دیگران مخواه.

آز یئی همیشه یئی.

Az ye həmişa ye.

کم بخور همیشه بخور.

آز یئینده کوٌسر چوْخ یئینده قوٌسر.

Az yeyəndə küsər çox yeyəndə qüsər.

وقتی کم می خورد قهر می کند ووقتی زیاد می خورد استفراق می کند.    حال و وضع یکنواختی ندارد.

آستاجه اوٌستا جه.(آستاجا اوٌستاجا)

Astəcə üstəcə.

آهسته ولی ماهرانه.       کاررا آهسته ولی ماهرانه انجام دادن بهتر است.

آستا قاچن نامرد دی.(آستا قاچان نامرددی)

Asta qaçən namərddi.

کسیکه یواش بدود نامرد است.   کودکان در بازی برای تهییج یکدیگر می گویند.   به مزاح در زمان فرار از مقابل دشمن هم گفته می شود.

آستا گئدن یوْرولمز.

Asta gedən yorulməz.

آنکه آهسته رود خسته ودر مانده نمی شود.      رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود     رهرو آنست که آهسته وپیوسته رود

آست وْ اوٌستئیی گؤرئپ بن.(........گؤرمیشم)

Asto üsteyi göripbən.

زیرو رویت را دیده ام .   تورا خوب می شناسم خودت را تعریف نکن.

آسمانده آختارردیم یئرده تاپدیم.(آسمانده آختاراردیم یئرده تاپدیم)

Asmandə axtərərdim yerdə tapdim.

در آسمان ها به دنبالت می گشتم در زمین پیدایت کردم.    جستجو کردن مطلوبی که در دسترس است در جائی دورتر.

آسمان نن بؤرک یاغسه بیری بیزئی باشیمیزه دوٌشمز .(آسمان نن بؤرک یاغسا بیری بیزیم باشیمیزه دوٌشمز)

Asman nən börk yağsə biri bizey başimizə düşməz.

اگر از آسمان کلاه ببارد یکی به سر ما نخواهد افتاد .    آدم بد شانسی هستم.  الهی بخت برگردد از این طالع که من دارم.

آسمان دوٌ شیلیتدی.(آسمان دوٌشیلیب)

Asmân düşiletdi.

آسمان سوراخ شده.       وقتی باران زیاد می بارد می گویند.

آسمان نن اوْت یاغه دی.

Asman nən ot yağədi.

از آسمان آتش می بارد.   هوا بسیار گرم است.

آسمانئ یئری بیر بیره باغلئیدی.(آسمانی یئری بیر بیره باغلاییر)

Asmane yeri birbirə bağleydi.

زمین وآسمان را به هم می بندد.   به هر طریق ممکن می خواهد حرفش را به کرسی بنشاند.

آسمانئ، یئری، بیر بیره تیکه دی.(آسمانی یئری بیربیره تیکیر)

Asmane yeri birbirə tikədi.

زمین وآسمان را به هم می دوزد.       خودرا به هر دری می زند که به مقصود برسد.

آسمان یئره گلمئیدی .(آسمان یئره گلمیر)

Asman  yerə gəlmeydi.

آسمان به زمین نمی آید .     اگر این کاررا برای من انجام دهی کار عظیمی نکرده ای.

آسمانئی گؤتئن نن دوٌشیپدی.(آسمانین گؤتین نن دوٌشیب)

 asmaney göten nən düşepdi.

از ماتحت آسمان افتاده است .      خودرا بزرگتراز آنچه هست می پندارد.

آشّاغه ده اوْتورمئیدی یوخاری ده یئرتاپمئیدی .(آشاغی ده اوْتورمور، یوخاریده یئر تاپمیر)

Aşşağadə oturmeydi yuxaridə yer tapmeydi.

پایین مجلس نمی نشیند در صدر هم جا پیدا نمی کند .  صدر مجلس جایش نیست.

آشّاغایه توفلئیئم سققلدی یوخارییه سیبیلدی.(آشاغییه توٌپوٌروٌک آتئم ساققالدی یوخاییه بیغدی)

 Aşşaqayə tufleyem səqqəldi yuxariyə sibildi.

پائین تف کنم ریش است بالا تف کنم سبیل.

در باره وضعیتی گفته می شودکه کسی در قضاوت بین دو تن از نزدیکان خود گیر کرده است.

آشپز کی ایککی اوْ لدی آش یا شوْر اوْ لر یا دوز سیز.(آشپزکی اکی اوْلدو آش یا شوْر اوْلر یا دوزسوز)

Aşpəz ke ikki oldi aş ya şor olər ya duzsiz.

آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی نمک.

آش شوْدی کاسه شوْ.

Aş şodi kasə şo.

آش همان است و کاسه همان. اوضاع تغییری نکرده است.

آش قاپییه یوْلداش.

Aş qapiyə yoldaş.

آش تا دم در همراه است. آش غذای سبکی است زود هضم می شود.

آش قا لدی دلی یه .

Aş qaldi dəliyə.

درجائیکه غذا زیاد است وآدم پر خور و حریصی میدان دارشده است و به سرعت می خورد.    میدان دست آدم کم عقلی افتاده است.

آشنا آشنا چیخدی اوْجاغئی باشینه .(آشنا آشنا چیخدی اوْجاقین باشینا)

Aşna aşna çixdi ocağey başinə.

در کمال نا آشنایی خود را آشنا جا زد و در صدر هم نشست .   کنایه از آدم پررو.

آشی پیشدی.

Aşi pişdi.

گاوش زائید.   مشکلی برایش پیش آمد.

آششیقینی اوْغئرلتدی.(آشیقینی اوْغیرلیییب)(ساققیزینی اوْغرلئییب)

Aşşeqini oğerlətdi.

قابش را دزدیده.   فریبش داده است.

آشئی دوررو لوقو دنه نئی یوْخلوقون نندی.(آشین دورولوقو دنه نین یوخلوقون نندی)

Aşey durruluqu dənəney yoxluqunnəndi.

رقیق بودن آش از کمبود حبوبات است.    خانه نشینی بی بی از بی چادری است.

آش یولداشی چوْخدی باش یولداشی یوْخدی.

Aş yuldaşi çoxdi baş yuldaşi yoxdi.

دوست نانی فراوان است و دوست جانی و صمیمی کم.

آش یئمه میش آغزیمیز یا ندی .

Aş yeməmiş ağzimiz yandi.

آش نخورده ودهن سوخته. کار بدی نکرده ام ولی مجازات شدم.

آغ آت آرپه یئمئیدی؟(آغ آت آرپا یئمیر؟)

Ağ at arpə yemeydi?

مگر اسب سفید جو نمی خورد؟ مگر زن مسن شوهر نمی خواهد

آغا بالا سر یوْخومدی.

Ağa balasər yoxumdi.

آقا بالا سر ندارم. خودم ارباب و آقای خودم هستم..

آغاران باشی، ییغلئین گؤزی قه یم ائده بیلمئی سن.(آغاران باشی، آغلئین گؤزی گیزلته بیلمیسن)

Ağarən başi yiğleyən gözi qəym edə bilmeysən.

موی سفید و چشم گریان را نمی توان پنهان کرد.

آغ اوٌزه قره خال زینت دی، قره اوٌزه آغ خال نیکبت دی.

Ağ üzə qərə xal zinətdi qərə özə ağ xal nikbətdi.

خال سیاه بر صورت سفید زیبنده و زیباست ولی خال سفید بر صورت سیاه بدبختی و نکبت است.

آغ پول قره گوٌن چیندی. (آغ پول قره گوٌنین دردینه ده ییر)

Ağ pul qərə gün çindi.

پول سفید برای روز سیاه است.     پول وثروت را برای روز مبادا، روز گرفتاری و بیماری و احتیاج نگه می دارند.

آغ توٌکدن خجا لت چک .

Ağ tükdən xecalət çək.

از موی سفید خجالت بکش . حرمت پیران را نگهدار.

آغ توٌکئی نن خجا لت چک .

Ağ tükey nən xecalət çək.

از موی سفیدت خجالت بکش .     وقتی آدم مسنی کاری که در شأن او نیست انجام می دهد می گویند.

آغدن قره یه ال وور مئیدی .( آغدان قره یه ال وورمور)

Ağdən qərəyə əl vurmeydi.

دست به سیاه و سفید نمی زند.  آدم تنبلی است.

آغدن قره یه بیر ذات دئمپ بن.

Ağdən qərəyə bir zat deməpbən.

از سفید تا سیاه چیزی نگفته ام.    سخنی نگفته ام که باعث ناراحتی اش بشود.

آغریقی گئتسین چیششی گِئتمسین.(آغریقی گئتسین شیشی گئتمسین)

Ağriqi getsin çişşi getməsin.

دردش برود بادش نرود .    آلت مردی را زنبور گزیده بود او از درد فریاد می کشید و زنش می گفت:...................

آغری مئیه ن باشه دستمال باغله مئیدیلر .( اغری مئین باشا دستمال باغلامازلار)

Ağrimeyən başə dəstmal bağlə meydilər.

سری را که درد نمی کند دستمال نمی بندند .    میفکن بر سر بی درد خود زفت .

در موضوعی که به تو مربوط نیست دخالت نکن و برای خودت درد سر درست نکن.

آغری مئین باشئیی آغریتمه.

Ağritmeyən başiyi ağritmə.

سر بی درد خودت را به درد نیاور.در کاری که به تو مربوط نیست دخالت نکن.

آغئز آچه دی.(آغیز آچیر)

Ağez açədi.

دهن باز می کند.    دهنک می زند (موقع مردن حیوانات بیان می شود.)

آغئز اوْخوماق.

Ağez oxumaq.

دهن خواندن. فکر طرف را خواندن.   به آواز خواندن هم می گویند.

آغئزدن دوٌشدی .(آغیزدان دوٌشدو)

Ağezdən düşdi .

از ذهن افتاد. غذا سرد شد.

آغزئن نن اوْت چیخه دی.( آغزین نان اوْت چیخیر)

Ağzin nən ot çixədi.

از دهنش آتش خارج می شود.یقه همه را می گیرد.

آغزه باخاندی.(آغیزا باخاندی)

Ağzə baxandi.

به دهن دیگران نگاه می کند. چیزی از خود ندارد و آدم دهن بینی است.

آغزئیده اون وا؟(آغزیندا اون وار؟)

Ağzeydə un va?

مگر در دهانت آرد داری؟    چرا سکوت کرده ای؟

آغزی نئی سووی قورریتدی.(آغزینین سویو قورویوب)

Ağziney suvi qurretdi.

آب دهانش خشک شده است. خیلی حرف زده و آب دهانش خشک شده است.

آغئز یاندیرن آش دییلدی.(آغیز یاندیران آش دییل)

Ağez yandirən aş dəyildi.

آش دهن سوزی نیست.   ارزش چندانی ندارد.

آغئز یا ندیرن آشی گؤز تا نیر.(آغیز یاندیران آشی گؤز تانی ییر)

Ağiz yandirən aşi göz tanir.

آشی که دهان را می سوزاند دهان تشخیص می دهد.مسئله خطر ناک را عقل تشخیص می دهد.

آغزی بورنونی نی بیر بیری نه قاریشدیردی.(آغیز بورنونو بیربیرینه قاریشدیریب)

Ağiz burnini bir birinə qarişdiritdi.

خون دماغ ودهنش را به هم مخلوط کرد.آنچنان زد که دک وپوزش داغون شد.

آغزی بئمزه دی .

Ağzi beməzədi.

دها نش بی مزه است .    به زنانی که ویار دارند می گویند، ویا به زنانی که احساس می کنند حامله شده اند.

 

آغزی سوتئی ایسسینی وئره دی .(آغزی سوتین ای یینی وئریر)

Ağzi sutey issini verədi.

دهانش بوی شیر می دهد .     تجربه چندانی ندارد.

آغزی گوٌلماقدن ییغیشمئیدی.(آغزی گوٌلماقدن ییغیشمیر)

Ağzi gülmaqdən yiğişmeydi.

دهانش از خنده جمع نمی شود.   زیاد می خندد.

آغزیمه توْرپاق.   یا   آغزییه توْرپاق.( آغزووا توْرپاق)

Ağziyə torpaq.

خاک به دهنم یا خاک به دهنت.   وقتی از مصیبتی صحبت می کنند و نمی خواهند مخاطب به آن دچار شود می گویند.

آغزیمی ایسلتدیلر.(آغزیمی ایسلیییپلر)

Ağzimi islətdilər.

دهانم را بوئیده اند.   دندان هایم راشمرده ومرا امتحان کرده اند.   فکر مرا خوانده اند.

آغزیمه آش قوْی دالیمه داش قوْی.

Ağzimə aş qoy dalimə daş qoy.

غذای مناسبی به من بده در مقابل در پشتم برایت سنگ حمل می کنم.

آغزینده دیش قالمتدی.(آغزیندا دیش قالمئییب)

Ağzində diş qalmətdi.

در دهانش دندان نمانده.  زوارش در رفته.

آغزینده سؤز قا لمئیدی .(آغزیندا سؤز قالمیر)

Ağzində söz qalmeydi.

حرف تو دهانش نمی ماند. دهن لق است. راز دار نیست.

آ غزی نن چیخن یخه یی توتر .(آغئزون نن چیخان یخه وو توتر)

Ağzey nən çixən yəxəyi tutər.

آنچه که از دهانت خارج می شود یقه خودت را می گیرد .

فتنه سخنان فتنه انگیز نصیب خود گوینده می شود. نفرین کردن به دیگران امر درستی نیست.

اگر برای دیگران خیر بخواهی به تو خیر می رسد واگر شر آرزو کنی شر به تو خواهد رسید.

آغزین نن سوتئی ایسسی گله دی.(آغزین نن سودون اییی گلیر)

Ağzin nən sutey issi gələdi.

دهانش بوی شیر می دهد.   هنوز بچه است.

آغزینه آغئز وئرمه.(آغزینه آغیز وئرمه)

Ağzinə ağiz vermə.

حرف تو دهنش نگذار.  با او مجادله وبحث مکن.

آغزینه سؤز وئرماق.

Ağzinə söz vermaq.

به دهان کسی حرف دادن.      در دهان کسی حرف گذاشتن (تحریک کردن)

آغزینه گله نی دئدی.

Ağzinə gələni dedi.

آنچه به دهانش آمد گفت. سخنان نا شایست بسیار گفت.

آغزینی آچدی گؤزینی یومدی.

Ağzini açid gözini yumdi.

دهانش را باز کرد و چشمش را بست.      پاچه می گیرد.       خشمگین شد وهرچه فحش وناسزا بود گفت.

آغزینی پوْخ نن ایشلتدیلر .(آغزینی پوْخی اینان ایشلئییبلار)

Ağzini pox nən işlətdilər.

دهانش را با گُه ساخته اند .    آدم بد دهنی است.  فحاشی می کند.

آغزینی توته ی گؤتی نن دانیشر.(آغزینی توته سان گؤتی اینان دانیشار)

Ağzini tutəy götey nən danişər.

دهنش را بگیری با ماتحتش صحبت می کند. به آدم های پر حرف و یاوه گو می گویند.

آغزینی گنده سؤز نن یوغوریتدیلر.( آغزینی پیس سؤزینان یوغوروبدیلار)

Ağzini gəndə söznən yuğurətdilər.

دهانش را با حرف های زشت خمیر کرده اند.  به آدم های بد زبان می گویند.

آغزی نئی چوفت وْ بستی یوْخدی.(آغزینین.................)

Ağziney çufto bəsti yoxdi.

دهنش چفت وبست ندارد.  فرد هتاکی است.

آغزی نئی سووی نی یوته بیلمئیدی .(آغزینین سویونی یوته بیلمیر)

Ağziney suvini utəbilmeydi.

آب دهنش را نمی تواند قورت بدهد .  آدم بی دست وپائی است.

آغزی نئی سووی آچیلئتدی.(آغزینین سویو آچیلیب)

Ağziney suvi açilitdi.

آب دهانش سرازیر شده.  تمایل زیادی به این امر دارد..

آغزی نئی سووی یوْ له دوٌشیتدی.(آغزینین سویو یوْله دوٌشیب)

Ağziney suvi yulə düşitdi.

آب لب ولوچه اش راه افتاد. تمایل بیش از حد به چیزی نشان دادن.

آغزی نئی مززه سینی بیلماق.(آغزینین مزه سین بیلمک)

Ağziney məzzəsini bilmaq.

مزه دهن کسی را فهمیدن.     فکر و نظر کسی را حدس زدن.   به بعضی ها که دوست دارند غذاهای لذیذ بخورند نیز به طعنه می گویند.

آغزیم آچیق قالدی.

Ağzim açiq qaldi.

دهنم باز ماند .  بسیار تعجب کردم. دهنم از تعجب باز ماند.

آغزئه یی آچی، اوْخوب بن .(آغزووو آچاسان اوْخومیشم)

Ağziyi açəy oxubbən.

تا دهان باز کنی منظورت را  فهمیده ام.

آغزئه یی خئیر لیقه آچ.(آغزووو خئییر سؤزلره آچ)

Ağziyi xeyrliqə aç.

دهنت را به خیر باز کن.   حرف های خوب بزن واز گفتن سخنان زشت بپرهیز.

آغزئه یی گوٌلماقه ،گؤتئیی اوْسسور ماقه آموخته ائتمه .(آغئزووو گؤلمکه، گؤتووو اوسورمکه داداندیرمه)

Ağziyi gülmaqə göteyi ossermaqə amuxtə etmə.

دهنت را به خنده وکونت را به گوزیدن عادت مده .   سعی کن آدم سنگین وباوقاری باشی.

آغزی یاریق ایتی اوخشئیدی .( آغزی جیریق ایته اوْخشار)

Ağzi yariq iti oxşeydi.

سگ دهن دریده را می ماند . آدم نا سزا گویی است.

آغزییه گؤره لوقمه گؤتر.(لوقمه وو آغزووین اندازه سی گوتور)

Ağziyə görə luqmə götər.

به اندازه دهانت لقمه بردار.  پارا به اندازه گلیمت دراز کن.

آغسئین اوْغلاق تکه اوْلمس.(آغسئین اوْغلاق تکه اوْلماز.)

Ağseyən oğlaq təkə olməs.

بزغاله چلاق بز پیشاهنگ نخواهد شد.    فرزند آدم عقب افتاده رهبر مردم نخواهد شد.

آغ قوْیون ،قره قوْیون ،آللیمی هایئرده قوْیوم .(.........هاردا...........)

Ağ qoyun qərə qoyun allimi hayerdə qoyum.

گوسفند سفید ،گوسفند سیاه ،پیشانی ام را کجا بگذارم .    نمازرا بی توجه وبا عجله خواندن.

آغ کؤینه ی نن گلیبدی ،کفن نن گئدر .

Aq köynəy nən gəlibdi kəfən nən gedər.

با پیراهن سفید آمده وبا کفن خواهدرفت .به دخترانی که به خانه بخت می روند می گویند.

آغ کؤینه یه قره یاماق.(آغ کؤینکه که قره یاماق)

Ağ köynəyə qərə yamaq.

پیراهن سفیدو وصله سیاه.   وصله سیاه زیبنده پیراهن سفید نیست.   تهمت های ناشایست و ناروا در خور انسان های آبرومند نیست.

آغ گؤت قره گؤت سودن کئچنده بیلینر.

Ağ göt qərə göt sudən keçəndə bilinər.

کَفَََل سفید و کَفَل سیاه هنگام عبور از رودخانه مشخص می شود.    وقت امتحان است که خوبی ها وبدی ها خود را می نمایانند.

آغ گؤته قره یاماق .

Ağ götə qərə yamaq.

کون سفید ووصله سیاه. کنایه از وصله ناجور . در کنار هم بودن دو شخص نامتناسب.

آغ گوٌ ن آغارتر ، قره گوٌن قرلتر .(آغ گوٌن آغارتار، قره گوٌن قارالتار)

Ağ gün ağartar qərə gün qərəltər.

روزگار خوب انسان را سر حال می کند و روزگار سیاه انسان را سیاه و بیچاره می کند.

آغ گوٌن قره گوٌ نی یاددن چیخرر.( آغ گوٌن قره گوٌنی یاددان چیخارار)

Ağ gün qərə güni yad dən çixərər.

روز ِسفید روزِ سیاه را از یاد می برد.      بارسیدن گشایش در کارها غمها فراموش می شود.

آغ نن قره نی فرق وئرمئیدی.(آغ اینان قره نی بیر بیردن فرق وئرمیر)

Ağ nən qərəni fərq vermeydi.

سفید و سیاه را از هم تشخیص نمی دهد.در جهل کامل به سر می برد.

آغیر اوْتور باتمان گل.

Ağir otur batman gəl.

اگر باوقار باشی و آبروی خود را حفظ کنی در نظر مردم محترمی.

آغیر داشییی یوٌ نگوٌل ائتمه .(آغیر داشووو یوٌنگوٌل ائله مه)

Ağir daşiyi üngül etmə.

سنگ وزینت را سبک مکن .   پادر میاتی نکن چون طرف ممکن است به حرف تو توجه نکند و سنگ روی یخ شوی.

آغیر قازن گئج قه ینر.( آغیرقازان گئج قاینار)

Ağir qazən gec qəynər.

دیگ بزرگ دیر جوش می آید.            انسان های بزرگ دیر عصبانی می شوند.

آغیر لیقینی یئر چکه دی روزی سینی خودای وئره دی.(آغیر لیقینی یئر چکیر، روْزی سیسین آلله وئریر)

Ağirliqini yer çəkədi rozisini xuday verədi.

سنگینی اش را زمین تحمل می کند و روزی اش را خدا می دهد.   هر آنکس که دندات دهد نان دهد.

آغی قره دن فرق وئره دی .(آغی قارادان فرق وئریر)

Aği qərədən fərq verədi.

سفیدرا از سیاه تشخیص می دهد. چیزی سرش می شود.

آغی قره دن فرق وئرمئیدی .(آغی قارادان فرق وئرمیر)

Aği qərədən fərq vermeydi .

سفید را از سیاه تشخیص نمی دهد. چیزی نمی فهمد.

آغئی آدی واردی، قره نئی دادی .(آغین آدی وار قره نین دادی)

Ağey adi vardi qərəney dadi.

سفید اسم دارد، سیاه مزه .   حالا که رسید به سبزه هرچه بگی می ارزه.

آفتافا گؤتر ماق .(آفتافا گؤترمک)

Aftafa götərmaq.

آفتابه برداشتن.  کنایه از زیر قول زدن.

آفتافا گؤرمئین گؤت قورئل لئیدی .(..................قورقور ائدیر)

Aftafa görmeyən göt qurelleydi .

کونی که آفتابه ندیده قارو قور می کند .   به افراد کودک صفت می گویند که هرچه را می بینند می خواهند.

(کنایه از آدم ندید وبدید، چنین آدمی وقتی به نوائی می رسد خودرا می بازد)

آفتافا له یه ن یئددی دست، شام و ناهار هئچ.

Aftafa ləyən yeddi dəst şamo nahar heç.

آفتابه لگن هفت دست شام ونهار هیچ.   خدم وحشم فراوان است ولی نتیجه ای دیده نمی شود.

آفتافا نئی چؤرنه یئن نن گلن تکین .(آفتافانین لوله سین نن گلن تکین)

Aftafaney çörnəyen nən gələn takin .

مثل آبی که از لوله آفتابه می آید .   مثلا : ........ خون از رگش بیرون می زد .  آب چشمه به اندازه بود که از...............می آمد.

آلت و اوٌست قوْیمه دی.

Alto üst qoymədi.

زیرو رو نگذاشت. ناسزای بسیار زیادی گفت.

آلتی گوٌ نی بیر دروازه دن کچلْلر ، ایککی قیئن خاتینی یوْ .

Alti güni bir dərvazədən keçəllər ikki qəyen xatini yo.

شش هوو از یک دروازه رد می شوند دو جاری نه.   رقابت وچشم وهم چشمی بین جاری ها از هوو ها بیشتر است.

آلتی آیلیق دوْغیلیتدی .(آلتی آیلیق دوْغولوب)

Alti ayliq doğilitdi.

شش ماهه زائیده شده. ششماهه به دنیا آمده است. آدم عجولی است.

آلتی آیلیق سن ؟

Alti ayliqsən ?

مگر شش ماهه به دنیا آمده ای ؟ چرا در کار ها عجله می کنی.

آلده یازیلن پوزئلمز .

Aldə yazilən puzelməz.

چیزی که در تقدیر انسان است عوض نمی شود.

آللی بش گوله نی اوْخشئیدی.(آلا اوکوز کیمی)

Alli bəş guləni oxşeydi.

به گوساله پیشانی سفید می ماند.  همه او را می شناسند.

آللی داشه د ه ی دی.(آللی داشا ده ی دی )

Alli daşə dəydi.

سرش به سنگ خورد .  متنبه شد.

آلما تکین اوْیناتملی .

Alma təkin oynatməli.

مانند سیب بازی دادنی است.  در مورد دختران نو رسیده استفاده می شود.

آلماق نن وئرماق قاردشدیلر.(آلماق نن وئرمک قارداشدیلر)

Almaqnən vermaq qardəşdilər.

دادو ستد برادرند.   یعنی بستان وبده.

آلماق یاخشیدی وئرماق قارئن آغریقی.

Almaq yaxşidi vermaq qaren ağriqi.

گرفتن خوبست وپس دادن شکم درد دارد.     چرا از ادای دین طفره می روی.

آلمه نی آسمانه آتدئی تا یئره گلسین یا نصیب ویا قسمت.(آلمانی گویه آتدین تا یئره گلسین ...............)

Alməni asmanə atdey ta yerə gəlsin ya nəsibo ya qesmət.

از این ستون به آن ستون فرج است.    امید وار باش به مرور ایام کار ها درست می شود.

آلن آلر وارلنر، ساتن ساتر یاللنر.(آلان آلار وارلانار، ساتان ساتار آللانار)

Alən alər varlənər satən satər yallənər.

خریدار می خرد صاحب کالا می شود و فروشنده می فروشد وکالای خود را از دست می دهد.

(بیشتر در مورد کالاهای مرغوب و عتیقه گفته می شود.)

آلنئی گؤزی ساتنئی الینده دی.(آلانین گؤزی ساتانین الینده دی)

Aləney gözi satəney əlindədi.

چشم خریدار به دست فروشنده است. هنگام خرید برای منظور نمودن تخفیف به فروشنده می گویند.

آله ایتدن چوْختر تانیله دی.(آلا ایتدن چوْختر تانیلیر)

Alə itdən çoxtər tanilədi.

از سگ پیشانی سفید بهتر شناخته می شود.از کفر ابلیس مشهور تر است.

آله گؤزیمه عاشیق ده ییلیدی.(آلا گؤزیمه عاشیق دییل)

Alə gözimə aşiq dəyildi.

عاشق چشم وابروی من نبود، چشم طمع به مال من دوخته بود.

آللئیده یازیلنی دییشدیره بیلمئیسن.(آللینده اوْلانی دییشه بیلمیسن)

Alleydə yaziləni dəyişdirə bilmeysən.

آنچه را که در پیشانی تو نوشته شده نمی توانی عوضش کنی.     تقدیر را نمی شود کاری کرد.

آللئیده یازیلن پوزئلمز.(آلیندا یازیلان پوْزولماز)

Alleydə yazilən puzelməz.

آنچه در پیشانیت نوشته شده پاک نمی شود.    آنچه برایت مقدر شده عوض نمی شود.

آند اوْلسئن مکه یه ، داغی گلئم تکه یه .(آند اوْلسون مکه یه داهی گلیم تکه یه)

And olsun məkəyə daği gəlem təkəyə.

قسم به خانه خدا که دیگر هوس بارداری نکنم .   معمولا زنان در زمان تحمل مشکلات بارداری این مثل را به زبان می آورند .

(تکه یه گلماق = بروز میل جنسی در بز)

آنگلئیه ن بیر دفه گوٌلر آنگله مئیه ن ایککی دفه .(آنلایان بیر دفه گوٌلر، آنلامایان ایکی دفه)

Angleyən bir dəfə gülər angləmeyən ikki dəfə.

دانا یک مرتبه می خندد و نادان دوبار.

(دانا زود متوجه می شود می خندد ولی نادان یک بار با دانا می خندد ووقتی متوجه موضوع شد دوباره می خندد.)

آنگلئیه نه ایشاره، آنگلمئیه نه میناره.(آنلایانه ایشاره، آنلامایانا میناره)

Angleyənə işarə angləmeyənə minarə.

برای آدم دانا اشاره ای کافیست وبرای نادان مناره هم کفاف نمی کند.

آنگلئیه نه بیرسؤز بسدی.(آنلایانا بیر سؤز بسدی)

Angleyənə bir söz bəsdi.

عاقلان را اشاره ای کافیست. در خانه کس است یک حرف بس است.

آنگلئیه نه بیر سؤز بیر کیتابدی.(آنلایانا...........)

Angleyənə bir söz bir kitabdi.

برای کسی که می فهمد یک حرف یک کتاب است.   در خانه کس است یک حرف بس است. عاقلان را اشاره ای کافیست.

آنگلئیه نه بیر کلمه سازدی،  آنگلمئیه نه زورنه قابال آزدی.(آنلایانا.........، آنلامایانا.......)

Angleyənə bir kələmə sazdi angləmeyənə zurnə qabal azdi.

برای کسی که می فهمد یک کلمه حرف کافی است. و برای کسی که نمی فهمد دهل و سرنا هم بسنده نمی کند.

آواره گوْردی!

Avarə gordi.

سرگردان ونا امید است. از اینجا مانده واز آنجا رانده است.

آه بساط ده یوخیدی.

Ah bəsatdə yoxidi.

آه در بساط ندارد. در فقر مطلق زندگی می کند.

آه واریدی که ناله سی اوْلسون؟

Ah varidiki naləsi olsun.?

آه دارد که ناله داشته باشد؟ در کمال فقرو تنگدستی زندگی می کند.

آهی یوخدی ناله ی نن سودا ائتسین.(آهی یوْخدورکی ناله اینان سوْدا ائله سین)

Ahi yoxdi naləy nən soda etsin.

آه ندارد با ناله سودا کند.    در فقر و تنگدستی زندگی می کند.

آی چیخر عالم گؤرر.(آی چیخار عالم گؤرر)

Ay çixər aləm görər.

ماه طلوع خواهد کرد و مردم خواهند دید.   راز ها برملا شده و همه متوجه خواهند شد.

آیدن ایلدن بیر بازر ، اوْیه م اوٌ ره ییم آزر .(آیدن ایلدن بیر بازار، اوْده اوٌرکیم آزار)

Aydən ildən bir bazər oyəm ürəyim azər.

چیزی که مدت ها در آرزویش بوده ای را بدست می آوری تازه متوجه می شوی که چیز جالبی نبوده است.

آیدن ایلدن بیر ناماز اوْنییه م شیطان قوْیماز.(..........اوْنیده..........)

Aydən ildən bir namaz oniyəm şeytan qoymaz.

سالی ماهی یک نماز آنرا هم شیطان مانع می شود.   سالی ماهی یک نماز آن هم با افکار شیطانی.

بعد از سالها شخصی می خواهد کار خیری انجام بدهد آن هم مانعی بر سر راهش ایجاد می شود.

آیری خلقئی سیکئی نن کوٌ ره کن اوله بیلمئی سن.(آیری خلقین سیکی نن کوٌره کن اوْله بیلمیسن)

Ayri xəlqey sikey nən kürəkən olə bilmeysən.

با مردی دیگران نمی توانی داماد شوی .به اشتهای دیگران نمی توان نان خورد.   برای انجام کارهای مهم باید از خودت مایه بگذاری.

آیری سینئی آتینه مینن تئز دوٌ شر.(آیری سینسن.....................)

Ayri siney atinə minən tez düşər.

اگر اسب ِدیگری را سوار شوی زود پیاده خواهی شد.   سعی کن متکی به خود باشی .      ره نتوان یافت به پای کسان( نظامی)

آیری سینئی اوْتینه یانماق.(آیری سینین اوْتونه یانماق)

Ayrisiney otinə yanmaq.

به آتش دیگری سوختن. تاوان خطای دیگری دادن.

آیری سینئی اوْجاقینده گؤتینی ایسسئتماق .(آیریسینین اوْجاقیندا گؤتینی ایسئتمک)

Ayrisiney ocaqində götini issetmaq.

در اجاق دیگری ماتحت خود را گرم کردن.   نوکری دیگران را کردن. چاپلوسی کردن.

آیری سینئی الی نن ایلان توتماق .(آیری سینین...........)

Ayri siney aley nən ilan tutmaq .

به دست دیگران مار گرفتن.

آیری سینئی اوْغلی اوْغول اوْلمز.(آیری سینین اوْغلو اوْغول اوْلماز)

Ayri siney oğli oğul olməz.

پسر غیر برایت پسر نخواهد شد.

آیری سینئی ایپئی نن چایه دوٌ شمه.(آیری سینین ایپی نن قویویا دوٌشمه)

Ayri siney ipey nən çayə düşmə.

با طناب دیگری به چاه مرو.      به دیگران اعتماد نکن.

آیری سینئی دیوارین نن باخْسه ی دیوارئی نن باخللر.(آیری سینین دووارین نن باخسان، دووارین نن باخاللار)

Ayrisiney divarinnən baxsəy divarey nən baxəllər.

از دیوار دیگران نگاه نکن تا از دیوارت نگاه نکنند. پرده مردم مدر تا پرده ات ماند بجای.

به حریم خصوصی دیگران وارد مشو تا به حریمت وارد نشوند.

آیری سینئی کیسه سین نن حاتم بخش لیق ائده دی.(آیری سینین توْربا سین نن حاتم بخشلیق ائلیییر)

Ayrisiney kisə sinnən hatəm bəxşliq edədi.

از کیسه دیگران می بخشد. پول که از تو نیست حاتم طائی بشو.   از مال دیگران بذل و بخشش می کند.

آیری لردن سنه دئیه ن سن نن آیری سینه دئیه ر.

Ayrilərdən sənə deyən sən nən ayrisinə deyər.

هرکه عیب دگران پیش تو آوردو شمرد  بی گمان عیب تو با دگران خواهد گفت (سعدی)

آیری لیق اؤلیمدی.

Ayriliq ölimdi.

جدائی مرگ است .تحمل درد فراق بسیار سخت است.

آیه دئیدی سن چیخمه من چیخیب بن.(آیا دئییر سن چیخما، من چیخمیشم)

Ayə deydi sən çixmə mən çixibbən.

به ماه می گوید تو طلوع نکن من طلوع کرده ام . به آدم های  واقعا خوشگل می گویند .  به طعنه به آدم های بدقیافه نیز می گویند.

آی همیشه بولوتئی ارخه سینده قالمئیدی.(آی همیشه بولودون دالیندا قالماز)

Ay həmişə bulutey ərxəsində qalmeydi

ماه همیشه پشت ابر نمی ماند.بالاخره روزی حقایق روشن می شود.

آیئی اوْن بئشی قرنقولوق اوْلسه اوْن بئشی آیدین لیقدی.

(آیین اوْن بئشی قارانلیق اوْلسا، اوْن بئشی آیدین لیقدی)

Ayey onbeşi qərənquluq olsə onbeşi aydin liqdi.

اگر ماه پانزده شبش تاریک باشد پانزده شبش هم مهتابی و روشن است.  غم وشادی با هم است.

منبع : بهاریــه

پوریای ولی که بود؟ چقدر می توانیم با تعریف و تحقیق پهلوانان نام دار و جوان مرد و با فرهنگ ایران باستان در جوانان و فرهنگ جامعه خویش تاثیر بگذاریم؟   

 

پهلوان ولی

 
این مقبره خرابه که می بینید قبر مرحوم پهلوان نام دار ایرانی پوریای ولی است که بسیارند آنان که نام و نشان او را شنیده اند. این شاعر و عاشق و پهلوان جوانمرد ایرانی که جزو تاریخ و به نام های این سرزمین است پهلوانی بزرگ و مردی اخلاقیست که شاید به حق به اندازه کافی برای جوانان ما شناخته شده نباشد. 
 
با دیدن مقبره غریب و فراموش شده این مرد در این عکس، با اندوه و حسرت های تکراری تصمیم گرفتم تا این مرد بزرگ را برای شما بیشتر معرفی کنم. شما در مورد پوریای ولی می توانید در ادامه مطلب این پست مفصل بخوانید.
 

انحراف اتوبوس در جاده درگز مشهد و برخورد آن با کوه هشت نفر از همشهریان درگزی را مصدوم و روانه بیمارستان کرد


سایت رسمی خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در خبری تازه خبر و تصویری از انحراف اتوبوس در جاده درگز و برخورد آن با کوه و همینطور مصدوم شدن هشت نفر مسافر خبر داد.

سرهنگ ˈناصر امیاریˈ روز چهارشنبه طی گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا افزود: یک دستگاه اتوبوس مسافربری که از مشهد به سوی درگز در حرکت بود، در 60 کیلومتری محور درگز از جاده منحرف و با کوه برخورد کرد.


او گفت: مصدومان این حادثه به بیمارستان انتقال یافتند.
 
وی لغزندگی جاده و ناتوانی راننده در کنترل وسیله نقلیه را عامل اصلی این حادثه اعلام کرد.
 
جانشین رییس پلیس راه خراسان رضوی از رانندگان وسایل نقلیه خواست با توجه به بارش برف و باران و لغزندگی سطح جاده ها در فصل زمستان با رعایت قوانین و مقررات از سبقت و سرعت بی مورد بپرهیزند
 

انحراف اتوبوس در جاده درگز مشهد

 

منبع خبر و تصویر فوق خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران است

برای مشاهده خبر و تصویر  اینجا  کلیک کنید


قلم یاز: دوستان عزیز منبع این خبر همینطور که اعلام کردیم خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران بودش که با توجه به اینکه افرادی به صورت خصوصی و یا به عنوان نمونه در کامنت های همین پست گفته بودند عکس خبر دروغ است مجبور شدم تحقیق بیشتری بکنم که متوجه شدم این خبرگزاری عکسی دروغ و خلاف واقع منتشر کرده است... به خاطر انتشار این خبر عذر میخوام و به خاطر فضای اینچنینی رسانه های ایران متاسفم...

زلزله آذربایجان و بی خانمان های هنــــوز... تقدیم به کودکان بی سرپناه آذربایجان 

 

زمین وآسمون باهم گره خورد
خزون اومد همه گلارو پژمرد

تو اون باغچه که دختر نرگسی کاشت
زمین اون نرگس و با غنچه برداشت

حالا سقف خونش شد آسمونش
تنش رو دست باد میده نوازش

زمین فرش و ستاره شد چراغش
پر از حرف چشای بی گناهش

همه رفتند و تنها موند تو راهی
نه آهی نه نگاهی چشم براهش

تو فکرش صد سوال بی جوابه
کجاست خونه چی شد اون سرپناهش

چرا موهای مادر زیر خاکه
کجاست سارا انار تو کتابش

چرا بابا تو دستش نون نداره
چه حرفی مونده تو قاب نگاهش


شعرارسالی از اقای مهرداد صادقدوست ♥

-------------------------------------------------
عکسی از کودک زلزله زده آذربایجان
از علی حامد علیدوست

آذربایجان

مگر فقر به جز غم هم ارمغانی دارد؟

نه عزیز دلم . . .

همه شبیه هم نیستند !

برف برای دستان یخ کرده کودکان روستا ،

نه زیباست و نه رمانتیک !!!! 

 

فقر

موسیقی های سنتی و شاد خراسان شمالی - آهنگ های اصیل درگزی

 


آلبوم دف و دایره موسیقی سنتی خراسان


  گوش دهید زمان  پخش ترانه  

02:36 1 01  
06:11 1 02  
01:28 1 03  
01:27 1 04  
01:35 0 05  
01:51 0 06  
04:12 0 07  
01:51 0 08  
01:49 0 09  
05:04 0 10  
02:17 0 11  
03:28 0 12  
01:52 1 13  
01:38 0 14  
01:57 0 15  
01:38 0 16  
01:25 0 17  
01:31 0 18  
01:3 0 19  
01:57 0 20  
02:18 0 21  
03: 0 22  





موسیقی خراسان - آهنگ های درگزی

 گوش دهید زمان  پخش ترانه  
03:50 1 01  
03:14 1 02  
05:06 1 03  
04:52 1 04  
04:06 1 05  
04:11 1 06  
03:04 1 07  
05:08 1 08  
03:20 1 09  
03:11 1 10  
05:03 1 11  
05:49 1 12  
05:15 1 13  
03:56 1 14



آهنگ دوتار زهره و طاهر

 گوش دهید زمان  پخش ترانه  
37:16 11 01  
07:30 5 02  
03:07 5 03  
01:33 4 04  
01:52 4 05  
03:13 5 06  
01:28 4 07  
04:00 5 08  
05:08 4 09



آلبوم داستان های شاهزاده

 گوش دهید زمان  پخش ترانه  
07:49 8 01  
30:41 5 02  

11:47 4 03 


آهنگ های سنتی درگز - موسیقی شاد شمال خراسان

 گوش دهید زمان  پخش ترانه  
03:50 6 01  
03:14 4 02  
05:06 2 03  
04:52 2 04  
04:06 2 05  
04:11 2 06  
03:04 2 07  
05:08 2 08  
03:20 2 09  
03:11 2 10  
05:03 2 11  
05:49 2 12  
05:15 2 13  
03:56 2 14

موقعیت آب و هوایی درگز در روزهای مختلف هفته آینده در سایت گزارش هواشناسی جهانی


گزارش هواشناسی درگز

 

آب و هوای درگز در هفته اول بهمن ماه سال هزار و سیصد و نود و یک

شنبه: متوسط دما در شب 2 درجه سانتیگراد و متوسط دما در روز 12 درجه خواهد بود. در روز اول هفته آینده در شهرستان درگز هوا آفتابی تا کمی ابری خواهد بود 

یک شنبه: متوسط دما در شب 5 درجه و متوسط دما در طول روز 15 درجه خواهد بود. در این روز هوا گرمتر از روز قبل خواهد بود و کم کم ابرها از آسمان رخت بر خواهند بست

دوشنبه: متوسط دما در شب 0 درجه و متوسط دما در طول روز 13 درجه خواهد بود. در روز دوشنبه هواس زیاد سردی رو نخواهیم داشت اما سایت هواشناسی گزارش بارش باران داده

سه شنبه: متوسط دما در شب 3 درجه و متوسط دما در روز 12 درجه خواهد بود. در روز سه شنبه هفته آینده شهرستان درگز هوایی کاملا آفتابی و خوب را تجریه خواهیم کرد

چهارشنبه: متوسط دمای شب 6 درجه و متوسط دمای هوای روز 16 درجه پیش بینی شده است. طبق گزارش هوا شناسی ما در روز چهارشنبه آسمانی آفتابی خواهیم داشت که ابرهایی را نیز در گوشه های مختلف خود جای داده است

پنج شنبه: متوسط دمای شب 2 درجه خواهد بود و متوسط دمای روز 13 درجه تخمین زده شده است. در این روز هوای خوب و آسمانی کاملا آفتابی را خواهیم دید

جمعه: متوسط دمای شب در روز آخر هفته 4 درجه پیش بینی شده است و متوسط دما در طول روز 13 درجه سانتیگراد خواهد بود. در روز جمعه ی هفته آینده همچنان هوای درگز آفتابی خواهد بود اما باز هم قرار است عبور توده های ابر را در آسمان ببینیم

 

هفته آینده خوبی را برای تمام شما همشهریان عزیز آرزو می کنم

 

موفق و پیروز سربلند باشید

 

صفحه اختصاصی انتشار اخبار هواشناسی درگز

 تکه ای از نویسه های ویم وندرز در فرشتگان بر فراز برلین


وقتی که بچه کوچولو بود

نمی‌دونست که بچه‌ست

همه چیز پُر از زندگی بود

و تمام زندگی یک چیز بود

وقتی که بچه کوچولو بود

در مورد ِ هر چیز نظری نداشت

و هیچ عادتی نداشت . . .

وقتی که بچه کوچولو بود

موقع عکس گرفتن

خنده‌های مصنوعی نداشت

وقتی که بچه کوچولو بود . . .

فرشتگان بر فراز برلین | ویم وندرز ( 1987)

 

فرشتگان برفراز برلین / ویم وندرز